پارسی، شُکوهِ جاودانهی اندیشه، هنر و هویت
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۵ حوت ( اسفند ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۳ فبروری ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
پارسی، شُکوهِ جاودانهی اندیشه، هنر و هویت
زبان مادری من، پارسی است؛ زبانی که از ژرفای تاریخ همچون ققنوسی سر برآورده و در تندبادِ حوادث، با شکوه و وقاری بیزوال، بر آسمانِ فرهنگ و تمدن درخشیده است.
این زبان نهفقط وسیلهای برای بیان، که آیینهای تمامنما از تفکر، احساس، معرفت و جانِ آگاهان، شاعران و حکیمان است؛ زبانی که در هر واژهاش، روحی زنده میتپد، در هر جملهاش، نغمهای جاودان میپیچد و در هر بیتش، حقیقتی ژرف رخ مینماید.
پارسی، این گوهرِ بیهمتای ادب، کهنترین دفترِ فرهنگ، خرد و تمدن ماست؛ زبانی که پیشینهاش از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال فراتر میرود و ردپایش بر الواحِ سنگیِ شاهان، در دیوانِ شاعران و در مکتوباتِ دانشمندان، جاودانه نقش بسته است.
از پارسیِ باستان تا پهلوی، و از پارسیِ دری تا امروز، واژههای آن، دُرهای تابناکیاند که در صدفِ زمان، درخششِ خیرهکنندهی خود را حفظ کردهاند و همواره بر تارکِ گنجینهی فرهنگ و ادب میدرخشند.
پارسی دری، این اقیانوسِ بیکرانهی سخن و دانایی، از قرن نهم میلادی تاکنون، با نوایی دلنشین و آهنگی جاودانه در جان و جهان جاری است.
این زبان، پرچمدارِ فرهنگ، معرفت و تمدنِ حکومتهای باشکوهی همچون سامانیان، غزنویان، تیموریان و صفویان بوده و در دامانِ خود، گوهرانی بیمانند پرورانده است؛
زبانی که مولانا را در سماعِ عشق،
فردوسی را در شکوهِ حماسه،
سعدی را در بوستانِ حکمت،
حافظ را در خلوتِ راز،
بیدل را در دنیای پیچیدهی عرفان،
ناصر خسرو را در حکمت و اندیشه
و خیام را در فلسفهی هستی آفرید.
این زبان، همچنین، زادگاه اندیشههای سترگ و ژرفاندیشیهای فیلسوفان و دانشمندانی بوده که بر تارکِ تاریخ درخشیدهاند؛ رودکی، پدرِ شعر فارسی،
بوعلی سینا، نابغهی طبابت و فلسفه،
ابوریحان بیرونی، ستارهشناس و پژوهشگر بیبدیل،
حکیم ناصر خسرو، شاعر، فیلسوف و مبلغِ برجسته،
جامی، شاعر و عارف برجسته، و هزاران فیلسوف، نویسنده و شاعرِ دیگر که هر یک، مشعلی از دانش و ادب را در شبستانِ تمدن برافروختند.
افغانستان، ایران و تاجیکستان، سه جلوه از یک گوهرند؛ سرزمینهایی که پارسی در تار و پودِ هویتشان تنیده است و از گهوارهی نیاکان تا امروز، موسیقی دلنواز و شورانگیزِ این زبان را در کوچهباغهای شعر، معرفت و عرفان شنیدهاند.
این سه دیار، نهفقط مرز مشترک، که میراثدار اندیشهای یگانه، فرهنگی هم ریشه و گنجینهای از خرد و حکمتاند که از چشمهی بیپایانِ پارسی، جان گرفته و شاداب ماندهاند.
من نیز، از برکتِ این زبانِ فاخر، صاحبِ اشعار و مکتوباتی هستم که با جوهرِ جان نگاشته شدهاند؛
زبانی که چون رود، اندیشه را زلال میسازد و بر صفحاتِ دل و جان، نقشی از جاودانگی و شکوه میزند.
اما پارسی را نمیتوان در چارچوبِ یک روزِ گرامیداشت محصور کرد، چراکه این زبان، همچون خورشیدی درخشان، هر بامداد از افقهای تازه سر برمیآورد و چون رودی خروشان، پیوسته در بسترِ زمان جاری است.
پارسی، زبانی نیست که غبارِ کهنگی بر آن بنشیند؛ این زبان، در عمقِ تاریخ، در قلبِ مردمان ایران، افغانستان و تاجیکستان، و در جانِ عاشقانِ شعر، عرفان و معرفت در هر گوشهی جهان، زنده و جاودانه خواهد ماند.
با مهر و ارادت
نویسنده:
احمد محمود امپراطور
سوم حوت ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۱ فبروری ۲۰۲۵
محمود جان عزیز قلم زیبای نانرا می ستایم ، بسیار عالی قلم زدید. درود بر شما.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی