حکایت بلند فرومایگان: از اوج وهم تا حضیض نابودی
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۲۳ حوت ( اسفند ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۴ مارچ ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
حکایت بلند فرومایگان:
از اوج وهم تا حضیض نابودی
آنان که از گوهر اصالت و جوهر شرافت تهیاند، اگر هزار جامهی فضل و فرزانگی بر تن کنند،
بر بلندای جبروت و اقتدار جلوس نمایند، یا خزائن عالم را به چنگ آورند، از زندان طینتِ خویش گریزی نخواهند یافت.
عظمت را نه به جلال و شکوه میتوان سنجید، نه به زخارف دنیا، و نه به علمی که در کوره راه های دنائت، آتشافروز شرارت گردد.
شکوه راستین، در بلندی همت، صلابت اندیشه و طهارت جان ن مکر میسازند.
اینان نه طلایه داران فضیلتاند، نه پیشاهنگان معرفت، که در سایهی حیله و ریا، شالودهی اخلاق را سست میکنند و خرمن ارزشهای انسانی را به تند باد هلاکت میسپارند.
حضور چنین عناصر تباه سرشت در پیکرهی اجتماع، همچون طوفانی است که اساس انسانیت را در هم میشکند و خرابهای از امید و آرزو بر جای مینهد.
هرچه بر گسترهی قدرتشان افزوده شود، دامنهی فساد و دهشتافکنی شان ژرفتر خواهد شد.
نه مرهمی بر زخمهای عمیق بشریاند، نه فروغی در ظلماتِ اندوه، که چنان سایه های وهم و نکبت، روشنی را می بلعند و تیرگی می پراکنند.
اما تاریخ، این داور بیطرف و حقیقتگویِ روزگاران، همواره شهادت داده است که نه تاجِ سلطنت، خسیسان را به بزرگی میرساند، نه سیم و زری که در چنگال آزمندی فشرده شود، اصالت میآفریند، و نه قدرتی که بر ویرانهی تقوا بنا گردد، دوام مییابد.
آنان که از گوهرِ عزت و بلندای همت محروم اند، هرچه گرد آورند، جز باری گران بر دوش انسانیت نخواهند افزود، و سرانجام، در گردابی که از حرص، تزویر و ستم گستردهاند، خویشتن را خواهند بلعید.
و این است فرجامِ محتومِ آنان که بر بستر نخوت و شرارت، بنای اقتدار خویش نهادهاند.
با مهر و آزادی …
شاعر و نویسنده: احمد محمود امپراطور
حوت ۱۴۰۳ خورشیدی
محمود جان امپراطور عزیز ، سروده ای زیبا ودلنشین سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی