۲۴ ساعت

19 مارس
۱ دیدگاه

 نوروز “فرخنده” 

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر : چهارشنبه  ۲۹ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۱۹ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا


«نوروز های ما “فرخنده” آشنا و داغدار هستند  

نوروز “فرخنده” 

استاد نصیر مهرین

                           

 یاد از نوروز درغربت هجرت که رنج انگیزی های شناخته شده یی را برای ملیون ها انسان با خود دارد، در دهسال پسین، نام فرخنده و جفای بزرگی را که بر او رفت نیز به یاد نویسنده ی این برگها می آورد.

روز۲۸حوت سال۱۳۹۳خورشیدی(۱۹ مارچ ۲۰۱۵ع)، دختری مسلمان که سر تا پایش پوشیده با لباس بود، نزد چهارزانو نشسته گانی رفت که در بیرون مسجد “شاه دوشمشیره”(۱) شغل تعویذ نویسی(۲) داشتند. پس از گفت وشنیدی با یک تن از آنها، اعتراض کرد که تعویذی را که می نویسی به مراجعه کننده، کمک نمیکند و مؤثر نیست. زین الدین تعویذ نویس(۳) برافروخته شد و فریاد بر آورد که:

مردم بیایید که این دختر ضد دین گپ می زند و قرآن شریف را هم سوختانده است.

در زودترین فرصت، چنین شکایتی درگوش مردم مردم بیکار و رهروان نشست و بنای شور و شری را نهاد. جمعیتی به شورآمده با دست و لگد به سیلی کاری و لگد زدن آن دختر پرداختند که با سنگ وچوب ادامه یافت.

پسانتر آشکار شد که آن دختر فرخنده ی ملکزاده نام دارد، بیست وهفت ساله است و تا هنگامی که توان فریاد برآوردن داشت، می گفت:

 این آدم دروغ می گوید. من قرآن را نسوختانده ام.

 از جمعیتی که جمع شدند و یا آنانی که تازه وارد معرکه می شدند، صدایی در دفاع از او یا اینکه بگویند رحم کنید، نزنیدش، شنیده نشد. چنین خاموشی معنی دار هم سزاوار توجیه است. زیرا در چنین و قت، معترضان احتمالی نیز می ترسند که با چنان عذابی مواجه نشوند. پولیس حضور یافته در صحنه نیزکار ساز نشد. در نتیجه، فرخنده را بسیار با مشت ولگد زدند وبعد با سنگ ها بر فرق و تنش کوبیدند. بعد صدا ها بلند شد که او را بسوزانید تا عذاب دوزخ را ببیند. موتر داری پیشنهاد کرد که در پایش ریسمان ببندید که با موتر کشش کنم. بعد همان موتر را از روی پیکر بی جان او عبور دادند. بنزین آمده شد. بنزین را بر پیکرش ریختند، خون وبنزین و لحظات بعد بوی پیکر آتش گرفته کناره های “شاه دوشمشیره” را فرا گرفت. فرخنده ی مثله شده در دریای بی آب کابل می سوخت. تعدادی می خندیدند، تنی چند خاموش بودند و تعدادی هم پرسش هایی را مطرح می کردند. پاسخ این بود که این دختر کافر، قرآن شریف را سوختانده بود. از آن میان اندک کسانی از جمعیت انبوه تازه وارد، می پرسیدند که چگونه و در کجا قرآن را آتش زد. پاسخ همان بود که کافر لعین بی دین  قرآن شریف را سوختانده بود. تعدادی میگفتند، جایش در دوزخ.

اما کسی نبود که بگوید: این داوران و تعیین کننده گان جای افراد در جنت و یا دوزخ در چه سطح ومقامی هستند؟ و چرا چنین کنند؟

 … آری، صدای پای نوروز سال ۱۳۹۴خورشیدی را می شنیدیم، اما دو روز پیش از ورودش، آن قتل و ایجاد فضای رنج آمیز برای خانواده ی فرخنده و همه ی آنانی که خود را در چنان سوگی شریک دانستند، داغ دیگری بر داغ های نوروز نشاند. نوروزهای ما “فرخنده” آشنا و داغدار هستند. این داغ ها را لاله های خونین جگر و با تاریخ دل آزرده گی هایش بهتر می شناسد. از آن پیشینه های رنجدیده، صدایی است از آن چنگ نواز سیستانی و خونین دل که گوش های ما را به شنیدن فرا میخواند:

«با این‌همه غم

در خانه ی دل

اندکی شادی باید

که گاهِ نوروز است

اندکی شادی باید، که گاهِ نوروز است.»( متن مفصل در مجموعه ی نوروز “فرخنده” انتشار یافته است)   

 

 

 

 

یک پاسخ به “ نوروز “فرخنده” ”

  1. admin گفت:

    جناب استاد مهرین عزیز قلم زیبا و احساس پاک تانرا می ستایم ، البته باید گفت در کشوری که فقر فرهنگی حاکمیت دارد توقعی بهتر ازین نباید داشت ،
    اگر بتاریخ اسلام نظر اندازیم بدون شک هرگز ضربانی که مسلمانان از هم کیشان خویش خوردند هرگز از دست غیر مسلمانان ندیده اند. رفتار و کردار چنین آدم هایی را وقتی می بینیم
    باور کنید گاهی آدم خجالت می کشد تا بگوید من از سرزمینی بنام افغانستانم ، واقعآ دردآور است.
    وقتی به حاکمان افغانستان طی سالیان گذشته می بینیم ، یا مستبد بودند ، یا خودفروخته و یا بی کفایت .
    در اخیر فرا رسیدن نوروز باستانی و آغاز سال نو را پیشاپیش خدمت شما سرور عالیقدر تبریک عرض نموده ، ارزومندم سال نو سال پرباری برای هموطنان رنجدیده ما باشد و در این سال شاهد بازگشایی مکاتب دخترانه و شناسایی حق شهروندی برای بانوان کشور ما باشید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما