زنبور ها
تاریخ نشر پنجشنبه ۳۰ می ۲۰۱۳ هالند
زنبور ها
فریده اکبری
***
امروز پنجره اطاق من باز بود
و زنبور ها آمدند
بی آنکه امانم دهند
تمام وجودم را گزیدند
با دستان سرخ و تاول زده ام
بار دیگر پنجره را گشودم
تا آزاد شوند تا رهایم کنند
با همان دستان مهربانم
بی درنگ در به سویشان گشود بود که
زنبور های کینده دوز
از من چه بدی به شما رسیده بود
جز این که پنجره باز گذاشتم
تا هرآنگاه که خواستید
بی اجازه وارد حریم من شوید
وای بر شما
و دست های نا مهربانتان
وای بر شما ای زنبورها
ای زنبورهای نامهربان
دیگر این در به سوی شما گشوده نخواهد شد
و من از اینجا خواهم رفت
تا بیاموزید که
جواب نیکی زخم نیست
نا مهربانی نیست
ای زنبور ها
ای زنبور های نامهربان
فریده اکبری
فریده جان ، باز هم عالیست . موفق باشید . مهدی بشیر
با صفاست!
wow
واقعا زیبا و با احساس
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
مرحبا به این تخیل پردازی ، مضمون سازی و ترکیب معانی و مفاهیم
آفرین بر شما فریده جان عزیز همیشه اشعار شما زیبا و پر معنی و با احساس است عاشق اشعار شما هستم گنجینه ایست که در هر کجا نمیتوان یافت. با احترام جاوید از آلمان
تخیل زیبا
عاشق اشعار شما هستم استعداد خداوندی شما را تقدیر میکنم بسیار ظریف با احساش و پر معنی مثل همیشه
واقعآ اشعار و تصاویر زیبا و تخیل بی نظیر شاعر جوان و هنرمند کشورمان زیب و زینت سایت ۲۴ ساعت است. هر چند وقت یک تصویر و متن زیبا مثل شبیه پروانه دنیای عروسک ها را در سایت ۲۴ ساعت میتوان دید که واقعا زیبا پر از احساس و با معنی هستند . عاشق شعر های این شاعر توانا هستم. بدرود