زبانِ مادری، هریک بنازم
تاریخ نشر دوشنبه سوم جون ۲۰۱۳ هالند
زبانِ مادری، هریک بنازم
حسن شاه ” فروغ ”
۲ / ۶ / ۲۰۱۳
لندن
**
زبان را اصغرواکبرکشیدند
دری را،از درِ دگر کشیدند
کسَاد بازارِخون وانتحاربین
بجانِ فارسی خنجر کشیدند
بِدادند تیغ را بر دستِ جاهل
زدانشگاه،پوستِ سر کشیدند
نمیدانم چرا؟ فرهنگ ستیزان
لباسی دشمنی در بَر کشیدند
زِدانشگاه و پوهنتون چندیست
شرنگِ دشمنان را سرَکشیدند
بتاریخِ کُهن کسرا نظر نیست
مَیِ وحدت بیک ساغرکشیدند
دری بود، زیبِ دربارِ نیاکان
نوایِ فخر،از این دَر کشیدند
غواصانِ ادب،درطولِ تاریخِ
زِعُمقِ بحرِ آن گوهر کشیدند
به بالِ این هُما پرواز کردند
به اوجِ بیکران شهپر کشیدند
زعُرفان وتصوف راه جُستن
ملایک گونه بال و پرکشیدند
زفضلِ معرفت باعلم ودانش
فروغ و زیورِ برتر کشیدند
زبانِ مادری، هر یک بنازم
نه آنرا بهرِشورو شَرکشیدند
با تقدیم احترام فروغ ازلندن
فروغ گرانقدرم سلامت و سر فراز باشید با این سرودهء پر از معانی و نغز. قلمت رسا باد.
فروغ صاحب!بسیارزیبا وبجا سروده ئ٬شما زنده وکامګارباشید.
ظفرگرامی بسلامت و کامگارو جاویدان باشند
از جناب منگل عزیزو گرامی سپاسگذارم ممنون شما دوست عزیز