هوای گریه
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۳ جون ۲۰۱۳ هالند
هوای گریه
حسن شاه ” فروغ ”
۹ /۶ / ۲۰۱۳
لندن
***
آواره وغریب در این مُلک بینوا
غُربت برایِ هریکی ما، دردِ بیدوا
هربارهوایِ گریه بخود میبرد مرا
دستی دُعا بدرگهی آن ذاتِ کبریا
بحری زبیقراری بَدل موج میزند
طوفانِ پُر تلاطمی دارد مرا ندا
گوید سرودِ غم بنواز ازدلِ پَریش
فریاد کش زِ ظلمِ لعینان و از جفا
آن مُرغکِ شکسته پرِ،تیرخورده ام
در قیدو بندِ این قفسم کرده اند رها
هرچند که آب ودانه فراوان میدهند
اما غُرورِ ما شکنند زیرِ دست و پا
آنها بنامِ کافر و بی دین می کُشند
اینجا بنامِ نسلِ ترور میزنند صدا
آنها به تیغِ جهل،سری را جدا کنند
اینجا به تیغ کینه ای آنها دهند جلا
آنها بنام غرب زده فریاد می زنند
درغرب همچو قاتل وجانی زآسیا
یارب کلیدِ حلِ مُعما بدستِ تُست
بابِ فروغِ زندگی ازلُطف وا نما
باتقدیم احترام فروغ از لندن
زیباست دوست بزرگوار!
bisyaar sher aali aqaye frough
فروغ صاحب!بسارزیباوپرمحتواسروده ای٬زنده وموفق باشید.
شهلای عزیز ممنونم کردی
ولی جان بسلامت و کامگار باشند
ازجناب انجینرصاحب سپاسگذارو ممنونم