ساعتی بِنشت رفت
تاریخ نشر چهار شنبه چهارم سپتامبر ۲۰۱۳ هالند
ساعتی بِنشت رفت
حسن شاه ” فروغ “
۳ / ۹ / ۲۰۱۳
لندن
***
هرخُمارازباده شد سرشار،دیدم مَست رفت
پَیکِ دستِ دگران بِگرفته و بِشکست رفت
ساقی ازلُطف ومحبت یک نگه بر ما نکرد
درحضورِ جام ما یک قامتی نشکست رفت
قاصدم آورد پیام گفت اززبانِ خاص و عام
با رقیب آن بی وفا درکوچه دست با دست رفت
من همان صیادِ بَد بخت ام که صیدم بار ها
هرکجا ازجال و تور افتاده واز شَست رفت
پیش مهرویان کجا دارم تواضع بعدِ از این
رشته های دوستی راهرکدام بِگسست رفت
هریکی بَرنوبهٔ خود لاله سان داغی گذاشت
آتش اندر مجمری افروختـه ،بگذشت رفـت
بِسملانرا بال و پَربشکسته ازرویِ وفاست
نازنین در دامِ زُلفش هر دلی را بَست رفت
شوخِ مه پیکرکه میدانست خرابـش گشته ام
چون غزالِ وحش ازپیشم بخیزوجَست رفت
از برایِ آنکه سوزاند مرا در عشقِ خویش
بَرسرِ خوانِ فروغ چند لحظهٔ بِنشست رفت
باتقدیم احترام فروغ ازلندن
فروغ گرامی به سلامت . خیلی عالیست . موفق باشید. مهدی بشیر
با رقیب آن بی وفا درکوچه دست با دست رفت
ازحُسن نظر استاد گرامی قدر دانی کرده تشویق شان را بحال خود مفید میدانم سلامت باشند
به امید سعادت تان،حظ بُردم!