بازار این زمانه دِگر رنگ و بو گرفت
تاریخ نشر سه شنبه اول اکتوبر ۲۰۱۳ هالند
بازار این زمانه دِگر رنگ و بو گرفت
عبدالله وفا
۲۹ / ۹ / ۲۰۱۳
ویانا – اتریش
***
این عمر رَفته باز نه اِیستد به چون و چند
دست اُمید به دامنِ وصلش مَزن به گَند
عمریِ که در کشاکش دوران دون گذشت
یادش مکن به حسرت و بر ریش او بخند
هوش کُن عزیز دار کنون عمر مانده را
این عمر مانده شهد و شکر است و همچو قند
پای ستیز بیاب و ره آرزو بجو
زنجیر بردگی به سرو دست و پا مَبند
دامان وصل یار میسر شود مگر
تا در حریم آتشِ عشقش شوی سِپند
شاهین صفت به اوج فلک همتی مرا
پرواز ما بلند و ره آرزو بلند
با پای همتم به ره خویش میروم
تا از دونان سفله نیابم دگر گزند
بازار این زمانه دِگر رنگ و بو گرفت
ما را « وفا » بس است ، گذار دیگران خرند
عبدالله وفا
سروده زیباست . زنده باشید .مهدی بشیر