فیض صبحـــدم
تاریخ نشر شنبه ۱۹ اکتوبر ۲۰۱۳ هالند
فیض صبحـــدم
محمد عزیز(عزیزی)
۱۸ / ۱۰ / ۲۰۱۳
—-—–
فیض بسیار ببینی تو به هـــر صبحدمی
گر بخیزی وزنی جانب مسجــد قـدمی
گــر دوگانه بگزاری به درِ حضرت شاه
برسـد از طرفش ، بهر تو لطف وکرمی
صدقـــۀ دیدۀ شبخیز که بر درگۀ دوست
نیم شبهــا برود از مژه اش اشک ونمی
« تا توانی بجهان خدمت محتاجان کن »
«به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمــی»(۱)
خوش برآنکس که زدود از رخ افسرده دلی
گرد مـــایوسیت و غصــــه ویا رنج وغمـی
گر چه بسیــار بُوَد درد همه خوار وغریب
مرحبا آنکه مــداوا بکنـــد بیش و کمــی
حَــبّـذا آنکه نمود تازه لبِ ، تشنــــه دلی
به یکی جُـــرعـه ویا قطـــرۀ از آب ویمی
ای «عزیزی» تو غنیمت بشمار عمر که آن
ســال وماهیست ویا هفته ویا روز و دمـی
پایان
———
یاد داشت :
۱- متاسفانه شاعر این مصرع را نشناختم
اما برایم این مصرع الهام بخش بود
محمد عزیز(عزیزی) – ساعت ۱۲:۱۵
روزجمعه -۲۶ میزان سال ۱۳۹۲ هجری شمسی
مطابق به :۱۳ ذی الحجه سال ۱۴۳۴ هجری قمری
میلادی۱۸-۱۰-۲۰۱۳ ویا:
برادر محترم عزیزی گرامی ، سروده زیبا وعالیست. موفق وسلامت باشید.
مهدی بشیر
کمال سپاس دارم از برادر عزیزم مهدی جان بشیر