۲۴ ساعت

19 فوریه
بدون دیدگاه

ارمغان ارغوانی …

حشمت امید

حشمت امید

در سال ۲۰۰۴ کمپیوترم سکته کرد ونوشته های زیادی از جمله چند شعر مرا نیزبا خود به آنسوی مرزهای ناشناخته برد . دیروز در لابلای کاغذ پاره ها ، این شعررا که فکر میکردم اینهم در کنار نوشته های دیگر برباد رفته ، یافتم . هر چند در مقایسه با چند شعر دیگر که بیشتر می پسندیدم ، همپایه نیست ، ولی همین که برباد نرفته ، برای من جالب است !  

حشمت امید

اکتوبر ۲۰۰۰ آلمان

ارمغان ارغوانی …

 تاریخ نشر یکشنبه ۳۰ دلو ۱۳۹۰ – ۱۹ فبروری ۲۰۱۲

هـنوز عشق وطن ، عشق آسمانی من

هـنوز نام وطــن ، نام جـــــاودانی من

 

هنوز خـــاطرهء کـابل است آتش ِ داغ

به زیر تودهء خـــاکستر جـــوانی من

هنـوز، گـر تو سـراغ مـرا نیافـــته یی

بگــیر از دل آتشـفـشان ، نشــانی من

 

به هر کجا که روم ، یاد خانه می افتم

ســفر ، زیاد کــند مشـــکل روانی من

 

جدا زمردم خوب وجدا ز ملک و دیار

خراب وخالی وسرد است زندگانی من

 

به حیله بسته کسی دست وپای بخت مرا

به یخ نوشــته کسی روز کـــامرانی من

 

اگــر دیار من از فـتـنه هــا ، رها گردد

شوی تو شــاهـد صد بزم آنچــنانی من

 

نگیر خرده اگــر نا رساست حرف دلـم

ببخش بر من و این درد بی زبانی من

 

به سالهای پسین ذوق شعر من گل کرد

عـنایتی ست به من این گــل خـزانی من

 

اگـر به سبـزی شــعر زمــانه دلـــبندی

ببر ز یاد ، تو این شعـر ارغــوانی من

**  ** 

حشمت امید

 

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما