سوخت میهن کس نگفت کار منست
تاریخ نشر دوشنبه ۲۳ دسامبر ۲۰۱۳ هالند
سوخت میهن کس نگفت کار منست
نوشته نذیر ظفر
****
سوخت میهن کس نگفت کار منست
کس نگفت این جـرم کردار منست
قتل ها شد کـــــس نگفت من قاتل ام
کس نگفت ایـــــن ظلم رفتار منست
چور شد مال و متــــاع هـــــــموطن
کس نگفت مال وطـــــــــندار منست
مکتب و دفـــــــتر به آتش در گرفت
کس نگفت از ملـــــــت خوار منست
خصم بر دزدی به میــهن سر کشید
کس نگفت ایــن دزد همکار منست
زن به زیر دره و سنــــــگسار مرد
کس نگفت این خـــواهر زار منست
بر گدایی مرد و زن در جــاده خفت
کس نگفت این شرم رخسار منست
دزدی معــــــــــــــدن بشام تیره شد
کس نگفت ایـــن ثروت انبار منست
هر که آمد هر چه کرد هر چه ربود
کس نگفت این ضـــــد افکار منست
نذیر ظفر
محترم ظفر گرامی ، بازهم سروده زیبا و مملو از احساس است که از خواندن آن لذت بردم و خیلی مقبول فرموده اید :
زن به زیر دره و سنــــــگسار مرد
کس نگفت این خـــواهر زار منست
وقتی که آن نامردان زن را که خواهر و مادر همۀ ما اند در زیر دره و سنکسار میکشند و یا زخمی مینمایند و آن کسانیکه سرقدرت هستند و همه جنایات را میبینند هم شریک این نامردان هستند و هرگز چیزی نمیگویند و خاموشی اختیار مینمایند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر