۲۴ ساعت

15 فوریه
۱ دیدگاه

در این شهر دیوانه تر از من نیست…

تاریخ نشر شنبه ۱۵ فبروری  ۲۰۱۴ هالند

در این شهر دیوانه تر از من نیست…

سلام خدمت دوستان عزیزم در سایت (۲۴ساعت)

محسن بنده ای هستم

از ایران

******

از پشت پنجره برای تو

دست تکان میدهم

از پشت پنجره برای تو

بوسه میفرستم

تو با لبخندی کوچه را مهربان تر میکنی

( ۲ )

باد

شال روی سرت را بر میدارد

می اندازد روی شاخه های درخت

هر شب همین خواب را میبینم.

( ۳ )

از مرز که گذشتم

دستم یاد تو می افتاد

دهانم یاد تو

محبوب من!

خاک غربت

انسانهارا بیشتر یاد عزیزانشان میاندازد

 (۴ )

برای روزهای آشنای  سید حسین حسینی
مرگ میاید

و فاصله بین ما را زیاد میکند

حسین جان!

هر روز سرت را بیاد کلمه هایی بی انداز که باهم می گفتیم

به یاد بوی کافوری که از تنم بلند شده بود

و میگفتی تمام خیابان را پر کرده است.

بعد از من این شعر را بخوان و گریه کن

با صدای بلند بزن زیر آواز

بعد از من چشم هایت را به بند

و فکر کن همه باهمیم

من و تو و  حمید

و دیوانه شده ام

و مثل سابق شعر میخوانم.

( ۵ )

گاهی گلوله ای در جنگ

میتواند مرا عاشق کند

و به یاد تو بی اندازد

محسن بنده ای

 

یک پاسخ به “در این شهر دیوانه تر از من نیست…”

  1. admin گفت:

    آقای محسن بنده ای عزیز ، سروده هایتان عالیت . موفق باشید.
    مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما