مصالحـﮥ سیاسی- امنیت -ثبات و استقرار!
تاریخ نشر یکشنبه ۲۳ فبروری ۲۰۱۴ هالند
طرح ونظر ما برای رسیدن به :
مصالحـﮥ سیاسی – امنیت – ثبات و استقرار!
شورای علمی مرکزمطالعات ستراتیژیک
۲۲ / ۲ / ۲۰۱۴
******
شواهد وواقعیت های چار دهــﮥ اخیر درکشور عزیز ما افغانستان واز جمله حضور نیرو های نظامی ۴۸ کشور جهان دربیشترازیک دهـﮥ اخیردرین کشور این اصلو تأکید علمی را ثابت ساخت که امنیت نسبی را میتوان به زور نیروهای نظامی تأمین کرد اما به صلح واقعی، ثبات واستقرار نمی توان به استعمال زور، تشدد، قوه ، توپ و ټانک دست یافت.
بمعنی دیگر برعلاوۂ دیگر عوامل به صورت عمده واساسی با حاکمیت مشروع برخاسته از ارادۂ ملت و درنتیجـﮥ با دولتداری خوب می توان به صلح، امنیت، ثبات و استقرار دوامدار رسید. کار عملی وصادقانه درین راستا ایجاب برخورد عینی، علمی و عملی را درین راستا ایجاب میکند.
علم و زمان ثابت کرده که دریک جامعه وکشور تا زمانی به صلح پایدار و استقرارنمیوان رسید، تا زمانیکه درستیج سیاسی یک کشور نیروهای سیاسی واقعی جامعه از طروق و مجاری مشروع حضور نداشته باشند. برای حضور مشروع درعالم اسباب همان یک راه انتخابات آزاد، شفاف، سرتاسری و مطابق به قوانین خوب ممکن است.
در این جای هیچ شک وتردید نیست که انتخابات ومصالحـﮥ سیاسی به مفهوم واقعی کلمه اقدامات بس مهم، اساسی و ارزندۂ درین پروسه میباشند.
در عالم اسباب برای رسیدن به صلح، ثبات، استقرار و آرامش، سعادت و رفاه درقدم اول برعلاوۂ وعـظ ، نصیحت، اظهار آرزو، نیت وارادۂ نیک ضرورت است. اما این نیت و ارادۂ نیک، درست، علمی و عملی باید با بکار گیری جنبـه های عملی و علمی برنامه های مشخص به تداریک منابع انسانی و معنوی و مادی همراه شود. وضع باید به جهت سوق داده شود که درنتیجــﮥ آن زمام امور به کسانی تعـلق بگیرد که برعلاوۂفهم مسلکی و تقوی سیاسی از مشروعیت لازم سیاسی برخوردار باشند. چه اجرای وظیفه در پُست سیاسی بدون مشروعیت سیاسی سبب ایجاد حاکمیت های تجرید شده از ملت میگردد. برای همچو حالت که کدر دولتی فهم، تقوی و مشروعیت سیاسی داشته باشد به صورت تصادفی بمیان نمی آید باید برای آن کار هدفمند ودلسوزانه صورت گیرد.
برنامـﮥ مصالحه وتفاهم سیاسی موجود درافغانستان وراههای رسیدن به امر صلح وتفاهم سیاسی تااین دم درافغانستان فاقد تلاشهای صادقانه و عملی متناسب بوده که به علت آن تاحال عملاً جنبــﮥ عملی نداشته و درین راستا جـزء فریب و استفاده ازین پروسه مانند وسیلــﮥ افزار سیاسی که درآن به هرقیمت خود یعنی شخص معین را مطرح کردن و محراق همه چیزقرار دادن، چیزی دیگر نبوده و این حالت به صورت طبیعی نتایجی مثبت وملموس باخود داشته نمی توانست وندارد.
عوامل داخلی و خارجی و چنانچه گفته آمدیم مشکل درخود مشی و عمل کرد ها درین راستا به صورت مسلم سبب شده که فرصت های طلایی غیر قابل تکرار عصر را ازدست داده و تراژیدی ملت ما و خطر صلح منطقه وجهانی کما کان ادامه پـیدا کند. تراژیدییکه بزرگترین قربانیان آن ملت ما بوده است.
شورای عالی صلح دولت اسلامی افغانستان بیشتر از همه وقبل ازینکه مانند ثالث بالخیر ادای رسالت میکرد وپُل رابط وتماس بین تمام جوانب مختلف از افغان میشد، با بودجۀ بس هنگفت ممثل پالیسی دولت کابل بوده و خود طرف قضیه میباشد.
طریق انتصاب افراد، گذشته و وابستگی های قبلی و فعلی شان، طریق تمویل و بودیجه و بلاخره عمل کرد وروش های درپیش گرفته ای این شوراء مؤید صریح این حالت است.
درخصوص امنیت، استقرار وثبات و قبل ازتفکر و تعمق برراههای وصول و رسیدن به امنیت، ثبات، استقرار و صلح کامل و شامل ضـرورت است تا بر عوامل تفرقه، نفاق و شقاق، عدم امنیت، عدم ثبات و عدم استقرار متمرکز شده و با شناخت درست وعینی واعتراف به وضع خوش آیند ویا نا خوش آیند، مطلوب و نا مطلوب برای رسیدن به امنیت، استقرار، ثباب، صلح و تفاهم نیک فکر و تعمق نموده و با پیشکش کردن برنامــﮥ درست، متـناسب، معقول وعملی قدمهای لازم برداشت. چیزیکه تا حال نه شده.
انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی ۱۳۹۳ وبه صورت عام با بکار گیری نشرات و ارایــﮥ برنامــﮥ مصالحـﮥ سیاسی عملی در مطبوعات و خارج از کار زار انتخاباتی میتواند فرصت خوب برای گرفتن مشروعیت این مشی عملی باشد.
علم ثابت کرده که برخورد عینی وواقعبینانه به مسایل و پدیده های نامیمون موجود درجامعه سبب تقلیل رنجهای بعدی نیز خواهد شد.
به یقین مانند سایر پدیده های اجتماعی بی امنیتی، عدم استقرار و عدم ثبات عوامل مختلف دارند که بعضی ازین عوامل اساسی و بخش ازین عوامل فرعی و غیر اساسی اند.
قبل از بحـث روی همــﮥ ایـن مسایـل وعوامل مستقیمـاً به برنامه و طرح خویش درمورد راه های رسیدن به صلح، تفاهم سیاسی که منجر به امنیت، ثبات و استقرار گردد، میـپردازیم. درین راستا بیشتر به نقاط ومطالب متمرکز میشویم که ایجاب تجدید نظر در خود پالیسی مصالحـﮥ سیاسی را مینماید. متیقنیم که این طرح ها و راههای عملی، علمی، مؤثر و کار در چوکات آن ممکن و مقدور است ومیتواند این پروسه را به نتایج مثمر و خوب منتچ نموده که درنتیجه به تراژیدی مردم ما پایان داده و خطر صلح جهانی نیز ازین ناحیه مرفوع گردد.
بارها گفته ایم مصالحـﮥ سیاسی بدون دولتداری قوی ومدرن قرن ۲۱ که محور اصلی آن مردم باشند، ممکن نیست.
در دولتداری خوب حاکمیت قوانین خوب، دیموکراسی وآزادی به مفهوم واقعی کلمه، اقتصاد بازار آزاد کنترول شده توسط قانون با ایجاد ظرفیت های رقابت آزاد، بستر های خوب قانون، درشرایط ما بکار گیری اقتصاد مختلط مانند وسیله جهت رسیدن به اقتصاد بازار آزاد مطلوب و … ایجاد حاکمیتیکه توسط مردم، برای مردم و درخدمت ارزشهای مردمی در مطابقت به ارزشهای عام قبول شدۂ بشری باشد، ممکن وضروری میباشد. اکثریت مردم ما مسلمان اند و ارزش های یک مسلمان نیز درمسایل اساسی کاملاً مستـند وروشن است.
نقش علماء و دانشمندان دینی و پیشتازان جامعه درین راستا مانند ممد و رهنمای پا برجا بوده اما اینها نباید تلاش کنند که ملت را در انتخاب شان تعویض نموده و مانند نشست های بُن اول و دوم آسان سازی نموده و ملت را در حاشیه قرار دهند.
آنچه امروز (فبروری ۲۰۱۴) در کشور اوکراین میگذرد که دولت منتخب توسط مظاهرات و خشونت های خیابان ها و قیام های سرکها منجر به قتل و کشتار وسرنگونی نظام میشود، عکس قضیه، مخالف نظم دیموکراتیک و غیر قابل قبول است.
وضع در کشور عربی مصرکه دولت مشروع ومنتخب آقای مرسی با براه اندازی کـودتای خونین آقای سیسی سرنگون میشود و در صد ها مورد ازنام و ابروی دیموکراسی سـوء استفاده صورت میگیرد، تخطی های صریحی اند که با دیموکراسی، حقوق بشر و آزادی بـیان اصلاً مطابقت نداشته و درموارد زیاد شرم و لکــﮥ سیاه ننگ به نام دیموکراسی، حقوق بشر چیزی دیگری نیست و بوده نمی تواند.
کارنامه های سیاسیت های انتقام جویانــﮥ حاکمیت جورج بوش (پسر) واعمال مرتکب شده درنتیجــﮥ این سیاسیت موجب ضیاع وقت، تشدید و حاد شدن پرابلم و ایجاد زمینه های توسعــﮥ افراطیت درمنطقه وجهان شده و عملاً نتایج معکوس (کنترا پرودکتیف) داشته ودارد.
شعار های چپی ستالینستی که توسط جورج بوش (پسر) سرداده شد«کسیکه با ما نیست با دشمن ماست. ….» و در دهها وصد مورد تخلفات وعدول از جادۂ انسانیت، جنایات نابخشودنی اند که ثبت تاریخ بشریت شد. دیده میشود که این انسان اشرف المخلومات همان گونه که در خدمت و انسانیت به مدارج بالای و بلند رسیده میتواند به همانگونه سیر نزولی و سقوط را نیز پیموده میتواند که بدترین و پست ترین مخلومات و حیوانات کرۂ خاکی ما شده میتواند.
تصادفی نیست که حتی خانم هیلاری کلنتون وزیر اسبق خارجــﮥ امریکا در اظهارات سال گذشتـﮥ خویش تاکید میکند:« نو جستس نو فیس –عدالت نباشد صلح نیست.»
درین عرصه تلاشهای مقدماتی ونیم بند آقای باراک آوباما رییس جمهور امریکا که خود آنرا نیز (پریماچور) و ناپخته خوانده، برای صلح جهانی و تلاشهای ایشان برای جلوگیری از تقابل تمدن های مختلف جهان درموارد زیادی بنابر سقوط دادن پُل های عقبی در سیاسیت های حاکمیت های قبلی آن کشور هابخش عوامل عینی دیگر و مسایل اند که به یک دیگر ارتباط داشته و مسلماً که بر پروســﮥ صلح، امنیت و ثبات درافغانستان و منطقه ارتباط مستقیم مؤثر دارند. عواملیکه به سبب آن تراژیدی بشری درجهان، آزار و آذیت ملت من ادامه دارد.
اما واپس و مستـقیم به نسخـه روش های عملی مصالحــﮥ سیاسی وراه ای دستیابی ورسیدن به صلح، استقرار و ثبات درکشور ما افـغـانستان، منطقه وجهان:
صلح وتـفاهم نیک ضرورت عصر ماست و هرعـقـل سلیم و انسان خیر اندیش خواهان آن است. الله تعالی صلح را خیر گفته (والصلح خیر).
درکشور ها و جوامع مختلف جهان از جمله به صورت شکسته و ریخته درافغانستان شخصیت ها، احزاب، سازمان ها و گروه های وجود دارند که برای مسایل مطروحـﮥ کشور وجامعه برنامه ها و نسخه های را روی دست دارند و داشتـند. صلح ورسیدن به آن نیز از اولویت های کاری هریک ازین سازمان های حلقات سیاسی مطرح است. اما سوال درینجا است که کدام یک ازین حلقات وسازمان هاآنرا جدی وعملی مطرح میکنند و کدام یک صرف درلفظ و برای تحقق آن اقدام عملی دارند؟ دیده شده که اظهارات بعضی ایشان با برنامه ها وعمل کرد شان در تناقض است. اینکه گفته میشود:«… اگر مقابل بیاید و تسلیم شود و سلاح خویش را به زمین بگذارد وشرایط مارا قبول کند ما آمادۂ صلح ایم…» این خو صلح سیاسی نه شد. این را به صراحت تسلیمی میگویند نه مصالحــﮥ سیاسی. این را بی هویت سازی میگویند نه مصالحـﮥ سیاسی.
احزاب، سازمان ها، افراد و پیشتازان درجوامع مختلف بشری نسخه های برای حل مسایل مختلف کشور وجامعه دارند. این نسخه ها برای حل مسایل و معضلات جامعه وبشر به صورت عینی باوجود تفاوت های سلیقوی معین بیشتر از پنج ویا شش بوده نمیتوانند. اما با آن هم باید بصورت عینی باید قبول کرد که راه حل ها نزد این حلقات وشخصیت ها، احزاب و سازمان ها بیشتر از آن اند که ما ویا عقل سلیم قبول کرده میتواند. یکی امارت اسلامی را راه حل میداند و دیگر سکولاریزم و دیگر سیستم سیاسی فدرالی و دیگر حاکمیت مرکزی و دیگر هم تغیر نام ودیگر اقتصاد بازار آزاد و دیگری هم اقتصاد رهبری شده و …
این اندیشه ها و افکار افراد خادم، معذور و مزدور ، خوب و بد خارج از ذهن و خواست ما وخارج از آرزو و موافقت وعدم موافقت در چوکات احزاب، سازمان ها، گروه ها، افراد و جهات درافغانستان ویا خارج از افغانستان برای کشور ومردم ما وجود دارند.
میدانیم که بخش ازین افراد خیر، علمی و عملی میاندیشند و بخش دیگر خرابکارانه، دشمنانه، اجیر ، مزدور اجنبی و غیر عملی اندیشند و نمی خواهند افغانها اصلاً باهم مشترک کار و مشترک « آتـــن » کنند.
مسلم که در کشور ما گروه ها، کتله ها ویا هم احزاب وسازمان های مختلف یا درموافقت با منافع ومصالح ملت افغان وکشور اند و با به ضدمنافع ومصالح کشور ومردم ما اند. یا دوست اند ویا دشمن، یا در حاکمیت اند ویا خارج از حاکمیت که نیرو های خارج از حاکمیت یا در صفوف دشمن قرار دارند ویا در صفوف اپوزیسیون (مخالفین سیاسی با برنامه های غیر از برنامه هایکه حاکمیت اما رسیدن به این برنامه ها و فرصت عملی کردن آنرا را خواهان اند.). ما اکثر ساده سازی کرده افراد و گروه ها را درجامعه به دوکتگوری تقسیم میکنیم:
موافق و دشمن وبه این ترتیب در چهار دهــﮥ گذشتــﮥ ما دیده شد که هرکی به قدرت دست یافت با این تقسیم و خط کشی افکار غیر از فکر خویش را به نام دشمن ویاهم دشمن آشتی ناپذیر طبقاتی و یا هم راستی و چپی، سرخ و سبز نابود کردیم. به مفاهیم و محتوی اپوزیسیون و یا مخالف سیاسی چندان توجه نکردیم و یا هم آنرا ساده از یاد بردیم.
اما باید قبول کرد که درجامعــﮥ ما حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، حرکت طالبان، جویچه ها وفروع مختلف طیف ماویویستی و لینینی دیروز، کتله های دیموکرات و احزاب قومی ، لیبرال ها و کنزرواتیف و احزاب فرقه ایی و … وجود دارند. کسانیکه که درین حلقات و چوکات ها مصروف کار اند برای تطبیق نسخه های خویش برنامه های را روی دست دارند که این برنامه ها یا مشروع ویا غیر مشروع اند. بعضی ازین کتله ها ، گروپ ها، سازمانها و برنامه های آنها درموارد مختلف درست و بعضی دیگر با برنامه و روش های نادرست و حتی غیر منطقی عمل کردن میخواهند و یا به آن مجبور ساخته میشوند. درین عرصه هستند و شرایط آنها را نیز وادار ساخته که برای رسیدن به اهداف خویش از طروق مسالمت آمیز ، دیموکراتیک، قانونی و انسانی امکانات ندارند ویا ازآن محروم ساخته شده اند و بخاطر عدم امکانات رسیدن مشروع وقانونی به اهداف وتحقق اهداف مشروع خویش، مجبور ساخته میشوند به روش های عدم اطاعت و تمرد بپردازند.
تمرد وعدم اطاعت هم در مراحل مختلف خویش قرار گرفته، به مظاهرات و اعتراضات مسالمت آمیز ومتمدن و گاهی هم به شورش گری میرسند. اینکه این شورش گری، ترور و دهشت هم ازجملــﮥ تلاش های مشروع برای رسیدن به اهداف سیاسی درسیستم های غیر دیموکراتیک موجه ومقبول است ویا خیر؟ بحث است جداگانه اما درگذشتــﮥ ما و دیگر جوامع بشری وجود داشته و دارند. درین عرصه تاریخ مبارزات مردم که چطور مبارزات مسلحانه ودهشت افگن را به مبارزات غیر مسلحانه و جنبش های آزادی بخش ملی جهت داده و برای امر خیر با وجود گذشته های تشدد شان به گِــرد میز مذاکره نشسته اند بحث های طولانی، قابل دقت وآموزنده. ازین تجارب بشری باید آموخت.
با وسعت نظر وبا تحلیل فوق به بخش ازین انسانها و گروه ها، احزاب و سازمانها بدون اینکه این حلقات و سازمانها هویت خویش را دست بدهند واز اصول هویتی خویش و خطوط سرخ شان عبور کنند ویا خود از قانون اساسی و امارت اسلامی گذشت، میتوان به نحوی کنار آمد که زمینه ساز شود تا انتخاب اصلی را ملت داشته باشد. مسلم که درصورت عدم قبول قواعد عام وقابل قبول برای انسان نورمال بعد از اعمال تلاش صادقانه وعملی درین راستا با بخش ازایشان جـز راه جنگ و تشدد چارۂ دیگر وجود ندارد. در صورت تشدد ضرورت است که برای آن نیز آمادگی لازم داشت. اما این تشدد باید بعد از تجرید شدن این نیرو ها از ملت صورت گیرد.
نیرو هایکه قواعد بازی و تفاهم نیک قابل قبول را مراعات نمی کنند وبا وجود زمینه سازی برای مبارزۂ مسالمت آمیز نمی خواهند قواعد بازی را مراعات کنند، در صدد خرابکاری اند، نوکر دشمن و بربادی این ملت اند باید بدانند که در صورت ادامــﮥ تخلف از بین ملت تجرید شده، به صورت طبعی به طرف نابودی رفته و ملت آنها را نه خواهد پذیرفت. این حلقات باید بدانندکه ملت توانایی دفاع از خود وارزش های خویش را دارد. این نیرو ها وحلقات باید بدانند که دشمن ازایشان مانند وسیله به خواست و عدم خواست شان برای اهداف استراتیژیکی خویش استفاده میکنند. در تنویر ایشان برعلاوۂ درایت سیاسی خود شان ماهم باید مساعدت خیر کنیم. این مطالب واهداف باید درجملــﮥ اهداف پروســﮥ مصالحــﮥ سیاسی به صورت قطع پیگیری شوند.
در تاریخ جوامع مختلف بشری بودند وهستند مراحل که نیروها وسازمان های مختلف سیاسی با وجود مراحل مختلف تشددو مسلحانه درحیات سیاسی شان وارد مراحل معین دیگر شده اند و دست از تشدد برداشته و وادار به نشست گِـرد میز مذاکره گردیده ومجبور به اعتراف متقابل شده اند.
اگر سازمان ها درین عدم اطاعت خویش بدون دلیل ادامه داده و سبب کُشت وخون، خرابی و تباهی غیر ضروری شده، منافع و مصالح کشور های وملت خویش را درنظر نه گرفته مانند حرکات وسازمان های یاغی و باغی به شرارت دوام داده و باوجود فرصت های نیک ازآن استفادۂ مثبت نه کرده مانند سازمان های یاغی وباغی باقی بمانند، مسلماً به تدریج به انهدام ونابودی محکوم خواهند شد.
حلقات و سازمانهایکه با تعمق دروضع، منافع و مصالح کشور وترحم به مردم خویش به نشست های مفید و تفاهیم نیک و مفید سیاسی پرداخته به تدریج به سازمان های آزادی بخش ملی و خیر خواه مبدل شده و درتاریخ کشورها و جوامع خدمات ماندگار نموده وموجب پاداش نزد ملت والله تعالی خواهند بود و اند.
با چنین برخورد و با چنین فهم از مسایل تلاش برای نشست گِــرد میز مذاکره باقبول موجودیت متناسب تفنگ وپیوستن آن با قلم و تفاهم خیر، با وجود تفاوت ها درنسخه ها برنامه برای رسیدن به امر خیر، راه تفاهم معقول و قابل قبول بدون گذشت از هویت خویش به مذاکرات مبادرت ورزیدند وبه این ترتیب زندگی سیاسی را متمدن ساختن کاریست درست و بجا. این متمدن سازی زندگی سیاسی چنانچه گفته آمدیم به هیچ صورت گذر از اصول خویش نبوده و خیانت به شهدا و گذشتگان درین راه نیست. بلی این روش است که نزد ملت و الله تعالی قابل قبول و پاداش است.
مصالحه و مفاهمـﮥ سیاسی به صورت عمده همین متمدن ساختن زندگی سیاسی است که به جای تفنگ و ټانک، منطق، زبان و قلم سخن بگوید و انتخاب به ملت تعلق بگیرد وبلاخره حالت ایجادشود که استعمال قوه آځرین وسیله درمقابل متمردین، یاغی و باغی گردد.
ما میتوانیم به یک دیگر تشریح و توضیح کنیم که برنامه ها و نسخه های این ویا آن گروه، حزب ، سازمان ویا شخصیت هاو افراد برای مسایل مطروحـﮥ کشور چرا درست و یا چرا نادرست و غیر موجه اند.
ما باید درین مرحله ودرین مورد که به راست وسفید بودن سفید وراست خویش اطمینان داشت و بر حق بودن آن معتقد باشیم ودرآن سخن تردید نداشته باشیم.
درست نیست که ما بخاطر اینکه لقب دیموکرات؟! بودن از ما حذف نه شود (چنانچه بعضی های توصیه میکنند) به برحق بودن موضع خویش معتقد ومتیقن نباشیم و به هرجانب بگویم: توهم راست میگی! تمام جوانب با داشتن نظریات متضاد درست بوده نمی توانند.
این حق ما است که انتخاب راه خویش را برای دیگران مستدل و توصیه کنیم و دیگران را هم به این نسخه های خویش با ارایه دلایل معتقد سازیم. تا این دم مشکل وجود ندارد. مشکل در زمان تحمیل نظر خویش بردیگران، آغاز میشود.
این حق ماست درانتخابات آزاد وشفاف به ملت بگویم که این ویا آن سازمان و برنامه ها را چرا انتخاب کنند و یا نه کنند.
اما چنانچه گفتیم حق نداریم و مشکل درزمان آغاز میشود که ما بخواهیم این نسخه هــای خویش را بر دیگران به زور تـفـنگ ، کارد، بمب گذاری، اجیر دشمن شدن، وفشار تحمیل کنیم. اگر الله تعالی بخواهد که همه کس هدایت شوند برای الله تعالی کدام کار مشکل نیست به یک (کـن فــیکــن ) میشود وبه یک اشاره ضرورت است.
برای الله تعالی آسان است وما هم مکلفیت بردن مردم را به جنت نداریم. این انتخاب به خود شخص تعلق دارد که در روشنی احکام الهی و نصیحت علماء و روحانیون، تکلیف و انتخاب خویش را روشن سازد و از عواقب آن خود جوابگو باشد. (به عمق وفلسفــﮥ آیات قرآنی: عبس وتولی ان جاء ه الاعمی… دقت باید کرد.).
بلی چنانچه گفته آمدیم باید به برحق بودن راست و سفید خویش باور داشت. این درست نیست که گفته شود من این را سفید میدانم اما دیموکرات؟! ام باشد ممکن سیاه باشد. چنین برخورد درست نیست.
اما در مرحلـه وزمانیکه درعقب و گِــرد میز مذاکره به مفهوم مصالحــﮥ سیاسی مینشینیم و درمورد مسایل کشور به تفاهم وقـواعد برای توافق وحد اقل ها به توافق میرسیم، حق نداریم بگویم که اول قانون اساسی ما را قبول کن، دست آورد های ده سال گذشتـﮥ مارا بپذیر وقبول کن، امارت اسلامی مارا قبول کن، سیاسیت اقتصادی مارا قبول کند، سیاسیت کدری مارا قبول کن، موضع ما رادرقسمت جوانان، زنان و کودکان قبول کن و … بعد با شما مذاکره و مفاهمه خواهیم کرد.
چنین مطالبات مطالبات اند از مرجع غیر اصلی، قبل ازوقت، غیر معقول و نادرست. مرجع مشروعیت دهندۂ این و دیگر مسایل مهم کشور ملت است. درین تفاهمات و پروســﮥ مصالحه و مفاهمــﮥ سیاسی صرف باید زمینه سازی شود تا ملت سخن اصلی را داشته باشد. درین راستا انتخاب یک مسلمان خوب روشن و هویـدا است.
اصل افغانیت، اسلامیت و اصل منافع ومصالح کشور وملت و اصل افغانستان کامل، باید اساس قرار داده شده وبه همین اصول تفاهمات بین جوانب مختلف افغانی آغاز شود تا پروســﮥ آغاز گردد که در مسایل اساسی کشور ملت در یک انتخابات آزاد وشفاف تصمیم بگیرد.
مکرراً تأکید داریم که مذاکره ومفاهمه و مصالحــﮥ سیاسی نه گذشتن از اصول است و نه هم تسلیم شدن و نه هم به صورت حتمی قبول نسخـﮥ جانب دیگر.
مصالحه و مفاهمـﮥ سیاسی نه تلاش برای اندماج ودرخودهضم کردن جانب مقابل، نه جداکردن یک بخش بزرگ از بدنــﮥ مقابل ونه هم قبول اینکه تو مرا کوته والدار بگو ومن تو را حوال دار خواهم گفت.
مصالحه ومفاهمــﮥ سیاسی تقسیم غنایم هم نیست و نه هم گروگان گیری ملت به اساس قهرمانی های گذشته.
چنانچه گفته آمدیم هدف از مصالحــﮥ سیاسی زمینه سازی، توافق و تفاهم سیاسی برای توافق روی قواعد قابل قبول برای همه بدون عبور از خطوط سرخ که درنیتجــﮥ آن زمینه سازی برای حاکمیت ملت و در موضع و مقام اصلی و تصمیم گیرنده قرار دادن ملت است. مصالحــﮥ سیاسی معامله بر سر ملت درغیاب ملت نیست.
هدف از مصالحـﮥ سیاسی زمینه سازی برای امنیت، ثبات ، استقرار وحاکمیت بر قلب هاست.
هدف از مصالحـﮥ سیاسی تمام نیرو ها وحلقات و ملت را برای امرخیر و تصمیم خیر به نفع منافع و مصالح کشور بسیج کردن است.
درین صورت باید این افراد، اشخاص و گروه ها با پیشبردن مذاکرات صلح معقول ومصالحـﮥ سیاسی به مفهوم درست کلمه و با براه اندازی دیگر برنامه های مردمی و فعال ساختن راستین انستیتوت های دیموکراسی در عالم اسباب و از جمله با برگذاری انتخابات آزاد، شفاف وسرتاسری درمطابقت به قوانین خوب زمینه های این را به صورت وسیع آماده ساخت تا دشمنان وطن فرصت های شان محدود شده، برنامه های ضد مردمی شان و خود شان به مردم روشن شده ومنجر به تجرید شان شده و درصورت لجاجت وعدم اطاعت از قانون سرکوب شوند. لذا یکی از اهداف مصالحــﮥ سیاسی تجرید افراد خرابکار و دشمن و راندن شان از بین مردم وملت است.
این پروسه به صورت مؤثر زمانی عملی شده میتواند که ما به مسأله دیموکراسی و انستیتوت های آن، حاکمیت قانون و مصالحــﮥ سیاسی به مفهوم واقعی کلمه برخورد درست، عینی نموده و روش های را در پیش گیرم که هموطنان و نیرو های مجبور افغان درکشور های بیگانه و خاصتاً پاکستان را از چنگ واسارت دشمنام مردم افغانستان با عمل کرد هوشیارانه و عدم احساساتی، رهایی داده و زمینه های سوء استفاده از افغانهارا برای آی اسی ای و دیگر نیرو های دشـــمــن با عقل، منطق، برخورد سلیم و مدبر، محدود ساخته و به امکانات دشمن خاتمه بدهیم.
شواهد ثابت ساخت که این هدف با برنامه ها روش های هشت سالــﮥ موجود حاکمیت کابل و اکثریت برنامه های امنیت، ثبات و استقرار تعداد زیادی از کاندیدان موجود ریاست جمهوری ۱۳۹۳ افغانستان که تکرار از برنامه های هشت سال گذشته حکومت کابل اند، برآورده نمی شود.
درین راستا به یقین ضرورت به تجدید نظر وبه پیروی از روش مطابق به طرح موجودما عاجلاً ضرورت احساس میشود.
ضرورت است با تقدیم کردن این برنامه ها مشروعیت اجرا آنرا با استفاده ازین فرصت نیز اتخاذ نمایند تا درصورت پیروزی صلاحیت تطبیق آنرا نیز داشته باشند.
این روش واین برنامه جـرئت و تصمصیم قوی سیاسی، ایمانی و اخلاقی را نیز ایجاب میکند. موانع داخلی وخارجی صلح و تفاهم بین الافغانی نیز وجود دارند که تا حال نه گذاشتن مردم ما به صلح، امنیت و استقرار دست یابند. مفاد ومنافع نیرو های اهریمنی در نفاق افغانها است وبه این باید بلاخره خاتمه داد.
وما توفیقنا الا بالله. حسبنالله نعم المولی ونعم الوکیل.
پایان
به نمایندگی از شـورای علـمی مرکز مطالعات ستراتـیـژیک افغان
دوکتور صلاح الـدین سعیدی – سعـیـد افغـانـی
والحـاج امین الــدیــن سعـیدی – سعید افغانـی
تیلفون:۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸ Email:strategicstudies@yahoo.com
دیدگاه بگذارید