۲۴ ساعت

مشاعره

تاریخ نشر  شنبه   ۱۵ مارچ  ۲۰۱۴ هالند

مشاعره جناب حسن شاه فروغ با احمد محمود امپراطور بطور بدیهه

————–

شود ببـاغــی تو من نـاله ی شبـــانه کنم؟

بروی تو نـگه ای گــــرم و عاشقانه کنم؟

چو عنــدلیب مهــــاجر بخـود پنــــاهم ده

به ســـــــرو نـاز چمنـــزارت آشیانه کنم

مران ز خویش که از هر که دردمند ترم

وگرنه زاری و، عـذر و دوصد بهانه کنم

به بودن تو مرا هـر چه است وفق مُرام

بمـان کنــــار تو من عیش جاویدانه کنم

من از طنین تپش هــــای قلب ات آگاهم

چــه می شود که به تـو راز دلبرانه کنم 

اگـــــر چه منتظرم لیــــک ناامیـــــد نییم

تسلـی دل خــــود را بــه آب و دانـه کنم

نــکرد اثر به دلت واژه هـای نغز و بلند

دگر سخن به ره و، رســــم عامیانه کنم

ز خودنمای و، بی اعتنــای خسته شدم 

بگو؟ چگونه من اصــرار عاجزانه کنم 

بیا و قلب مـــــرا مُلک خویشتن بشمار 

که من سپــاس تو، تا حــد بیکرانه کنم

روا مدار به محمود هرچه خواست دلت

که جرم هر گنـــه ات قصه و فسانه کنم

—————
دوشنبه ۱۶ جدی ۱۳۹۲ هجری خورشیدی
که برابر میشود به ۰۶ جنوری ۲۰۱۴ میلادی
ســـــــــــــــــرودم
احمد محمود امپراطور
————————————-
چهار شنبه شب ۱۸ جدی ۱۳۹۲ هجری خورشیدی
که برابر میشود به ۰۸ جنوری ۲۰۱۴ میلادی
عروسِ شعرِ تو«محمود»عاشقان گردید
نشایدم که به زُلفش دوباره شانه کنم
کنون که جایِ سُخن گفتنم نمی باشد
چسان بَمُرغِ شب آویزِ خود ترانه کنم
فروغ

————-

درود به شاعر وارسته و سخن پرداز حکیم عالی جناب حسن شاه فروغ صاحب..!

فــــروغ پرتو حسن تو تا به من افتاد

به کهکشان فلک جایگاه و خانه کنم

امپراطور

————-

برای شاعرو فرزندِ خوبِ زادگه ام

دعایِ از دل وجان،نزدِ آن یگانه کنم

فروغ

دوستت دارم محمود عزیزم عُمرت درازباد

————-
کاکا بزرگوارم خورشید مهر تان تابنده باد.

ببــــال کِشـــم عزیز از فــروغ شاه کلام

من عهد و دوستی با لطفِ صادقانه کنم

امپراطور

—————
چو رودِ کِشم خروشان بخواهمت محمود
ز هر سرودِ تو بِشگفته و جوانه کنم
فروغ

—————–
غنای معنویت است شعر نغز فروغ
من از دُر و گهــــر ناب او خزانه کنم
امپراطور

——————
 اگر بوَد دُرو مرجان و لعل و یاقوتی
بپیش پایِ تو افشانده دانه دانه کنم
فروغ

—————–
ز واژه و سخنت هر کجاست حسن فروغ
بهر کجا صفتِ شعــــــــر تو چرا، نه کنم
امپراطور

—————
زباغِ خاطرِخود چیده گل به محمودم
بدستِ قاصدِ شعر و غزل روانه کنم
فروغ

——————
اگر چه شاعر و بسیــار نکته دان نیم
ز شور هر سخنت طبع شاعرانه کنم
امپراطور

—————-
غزلسرایِ چو محمود نصیب ما گشته
بجاست گر طرب و سازِ،بی چغانه کنم
فروغ

————–
شود که روزِ بیـــــایی و از فروغ رخ ات
به بزم شعــر و ادب سوز عارفانه کنم
امپراطور

—————–
بدورِ شمعِ تو میسوزد این پروبالم
جهانِ دورو بَرم را پُر از فسانه کنم
فروغ

————–
من از قلم زدن بی بدیل ات آگاهـــم
که هرکجا صفت ات را ، مدبرانه کنم
امپراطور

——————
تویی، احمدو،محمودو امپراتورم
اجازه ده که به اقلیمِ شاه، لانه کنم
فروغ

—————
امپراتوعزیزم درپناه خداوند باشید ممنون لطف شماعزیز وطنم خداحافظ

فروغ

—————-
سپاس می کنم از حضرت فروغ ِ خرد
منم ز لطف و صفا ور بسوی خانه کنم
امپراطور

—————–
کاکاء بزرگوارم از ابیات زیبا و الطاف بیکران شما عالم عالم ممنون و مشکورم اگر در جریان مکاتبه گستاخی کرده باشم به بزرگواریتان منا عفو کنید.
شاد و کامگار باشید.
بدرود

……..
امپراطور

—————–
محمود عزیز شما نه تنها جوان مودب وشاعر خوش قریحه هستید فرزند خانواده ی شریف و نامدار وطنم میباشید من چنین کلیمات را احساس نکردم سلامت باشید
فروغ

———————
هزار شکر که داریم بخردان هر جا
دعا به زیر لب خویش محرمانه کنم
امپراطور

—————–
از بزرگواری شما بار بار تشکرات می نمایم شب و روز شما خوش و آرام.
به مکتب خرد و عشق دانش آموزم
چو جاهـلان چرا فــــکر کودکانه کنم
امپراطور

——————

ز خاک هـر قـــــدم بخردان گهر چینم
ولی بخیل و بداندیش قین و فانه کنم
امپراطور

ختم مشاعره