حد دانایی
حد دانایی
صالحه وهاب واصل
هالند
۱۶ – ۲ – ۲۰۱۲
تاریخ نشر دوشنبه ۱۴ حمل ۱۳۹۱ – دوم اپریل ۲۰۱۲
رشکم آید که دل از عشق تو شد سودایی
ای که در جای بهشت جـان مـرا مأوایی
روشنی بخشِ دلم لب مگشا، باش خموش
کز خموشـــانه نظر ، بِه ز لبـم گویـــایی
نقش رویت به ســرسنگ کشـــد ناخن دل
بسکه پیوسته چوخون دررگ جان پیدایی
زیر پا میشـوم از کوچکی در محضرتــو
زانکه در نــاز ز هر ســرو سهی بـالایی
عرق ازجبههء خورشید چکد بررخ عرش
اگر از پـــردهء مژگان نظــری فـــرمایی
قطرهء بیش نیـــایـــد بــه نظر این دل من
لیک در سینهء این قطره تــو یک دریایی
نتوانم که تـــرا وصف کنــم بــا لب خــود
که مرا نیست به وصف تو حـــد دانــــایی
«واهب» انداخته بر دامن تــو دست امیــد
بنمـا رحم بــــه ایـن دلشــــدهء شیـــــدایی
صالحه وهاب واصل
بانوى ارزشمند عرض أرادت مى کنم . همه نوشته هایتان واقعاً از دل برخاسته و محاسن خوب شعر را در خود دارد ، قلم تان همیشه روان و زبان شعر تان کًویا.ارادتمند فدایى