کودک تنها در شفا خانه
تاریخ نشر سه شنبه ۲۵ مارچ ۲۰۱۴ م هالند
کودک تنها در شفا خانه
نوشته نذیر ظفر
۲۴ / ۳ / ۲۰۱۴
به هوش آمد و چشم خود باز کرد
ز درد تـــــــن اش ناله آغاز کرد
صدا کرد با گریه ئی زارزار
به داکتر بگفت: مادرم را بیار
سرم درد دارد جی شد مادرم ؟
بگویـــــید بیاید دمی در برم
تقاضــــــای دیدار مادر نمود
شفا خانه را موج محشر نمود
به هر سوطبیب ِ به چشمش پدید
ولی روی زیبــــــــای مادر ندید
نمیداند این طــــــــفل معصوم پاک
که شد کشته مام اش ز دست سفاک
نمیداند این کودک ِ خوش بیان
ز کفر و جنا یاتی از طالبان
کنون مادرش در بهشت برین
ولی غصه دارد به این نازنین
که تنها و بی مادر و بی پدر
چگون کند زنده گی این پسر؟
جنایات تاریخ این مرزو بوم
نه در چین باشد نه در شهر روم
دلی بیغم ازغم چه دارد خبر
نسوزد کسی کی بداند شرر
به ارگ خانه کرده دد و دزد ها
چپـــــــــاولگران نوکر مزد ها
نه انصاف دارند نه راه خدا
فقط چور دارند بی انتها
شده جمعی نادان و هم بیسواد
بکار وطن آمر و هم ستاد
وطن جوی خون است از دست شان
همه در جنون است از دست شان
نذیر ظفر
دوستان عزیز این طفلک معصوم هفته گذشته در هوتل پنج ستاره شهر کابل پدر ، مادر ، خواهر و برادر خود را در حمله وحشیانه طالبان خونخوار و یابرادان کرزی از دست داد و اکنون تنها در شفاخانه است و اکنون که به هوش آمده هردقیقه مادرش را میخواهد چی قدر سخت است. لعنت خدا بر این جنایتکاران وحشی . بنده باز هم مراتب تسلیت خود را به باز ماندگانش عرض میکنم وبرأی شان صبر جمیل آرزو میکنم روحشان شاد و جنتها نصیب شان . از درگاه خداوند بزرگ میخواهم که این طفلک را هرچه زود تر شفای عاجل عنایت فرماید. از شما ظفر گرامی هم جهانی سپاس بخاطر سروده عالی تان . موفق باشید. مهدی بشیر
برادر بزرگوار و با احساس جناب مهدی جان بشیر قربان اخساس ناب تان ممنون تانم در پناه پروردگار باشید