۲۴ ساعت

05 آوریل
بدون دیدگاه

بهار

سید اسحاق دلجو حسینی

سید اسحاق دلجو حسینی

بنام خدا

بهار

سید اسحاق دلجو حسینی

  شانزدهم حمل ۱۳۹۱ چهارم اپریل ۲۰۱۲

اسلو – ناروی

تاریخ نشر  پنجشنبه ۱۷ حمل ۱۳۹۱ –  پنجم اپریل  ۲۰۱۲ 

نه ساغرنه ساقی نه شاهد نه صهبا

جدایم زیار ودیارو غریبم وتنها

***

در این وادی حیرت افزای هستی

نشد حاصلی زین همه شوروغوغا 

***

نه شکی یقین شد نه مقصد قرین شد

نه از خود گذشتم نه از کوه و دریا

***

همه زندگی وهم وظٍنّ وگمان بود

بدین سان که بگذشت، پنهان وپیدا

***

بهارآمد وسبزه بیرون زدازخاک

جهان زنده شد ازدم گرم عیسی

***

اگرماه رویان،همه جمع گردند

به پیش جمالت، نه خوبند وزیبا

***

ازین گردش وسیری دوروتسلسل

نه مشکل شد آسان نه حل معما

***

بیا با ن تفد یده ی بود ووهمی

سرابی که درچشمِ دل بوددریا

***

تحکم به خشم است وقدرت به افسون

نه برعدل وانصاف ورفق ومدارا

***

بدین رائی وتدبیر وحکم و عدالت

شده مملکت صحنه ی جنگ ودعوا

***

شکم هاست خالی وتن ها ست عریان

به امن وامان کشته یا بی به صد ها

***

چسان سر بلندی نیابی وعزت؟

بدین افتخارو بدین قربِ و الا

***

بتازند آدم کشان از چپ وراست

زشرق وجنوب وز غربِ هریوا

***

به فرمان(افسر)۱ به مکتب به دفتر

کند ملک و ملت جهنم به اعدا

***

که این است فرهنگ ومشی قتال

همن است ،فرّو شکوه وتما شا

دلجو حسینی

۱- افسران آدم کش سازمان آدم گشان (آ-اس-آی)

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما