از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
وفا در گلرخان عطر است در گل
من این را خوانده ام روزی بدفتر
« ایرج »
دو گوشوارهء ماریه
تاریخ نشر یکشنبه ۲۰ حمل ۱۳۹۱ – هشتم اپریل ۲۰۱۲
ماریه بنت ارقم ( که یکی از شاهزاده خانم های عرب و از خانوادهء شهریاران بنی حفته بود) یک جفت گوشواره داشت که در هریکی از آنها مرواریدی به اندازه تخم کبوتر بکار رفته بود و قیمت آنرا در حدود چهل هزار دینار معین کرده بودند.
شاهزاده خانم موصوف ، گوشواره ها را به خانه کعبه هدیه نمود وخزانه دار کعبه آن ها را در بیت شریف آویخت !
در زمان خلیفه عبدالملک بن مروان (۶۵-۸۶) گوشواره های مزبود بتصرف او در آمد و هنگامی که دختر خود فاطمه را به عقد نکاح عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱) در آورد ، گوشواره ها را بفاطمه بخشید.
بعد از اینکه عمر بن عبدالعریز به خلافت رسید و سیرت خلفای راشدین ( رض ) را پیش گرفت گوشواره های مذکور را با همهء تجملاتی که فاطمه بر گوشواره ها افزوده بود، از او گرفت و به بیت المال سپرد!
پس از وفات عمر بن عبدالعزیز که نوبت خلافت به یزید بن عبدالملک رسید (۱۰۱- ۱۰۵) وی که برادر فاطمه بود در صدد برآمد که گوشواره ها را از بیت المال گرفته بفاطمه رد کند ولی او قبول نکرد و گفت :
من در زمان حیات شوهرم اطاعت اورا نموده ام اکنون چگونه بعد از مرگ او مخالفت کنم؟
و با این امتناع نام نیکی از خود در جهان و سرمشق بی نظیری برای زنان باقی گذاشت !
( در امثال عرب عبارت « اعزمن قرطی ماریه » یعنی عزیز تر از او گوشواره ماریه اشاره به همین گوشواره ها است) و نیز هنگامی که میخواهند کسی را بخریدن چیزی ترغیب نمایند، میگویند:
(خذه ول بقرطی ماریه) یعنی بگیر آنرا ( بخر) اگر چه در مقابل گوشواره های ماریه باشد).
سلسلۀ این حکایات ادامه دارد
دیدگاه بگذارید