سرشک و خون
سلام وسلامتی برشما باد، قیوم بشیر هروی عزیز !
زیبا و پُر شور سرودید.
الحاج محمد ابراهیم زرغون
فوردا – ناروی
سیزدهم اپریل ۲۰۱۲
سرشک و خون
سرشک و خونِ من و تو چکیده همسایه
تمام ملت و خونم کشیده همسایه
پناه و پردۀ عیش و نشاط ملت ما
به تیغ ناکس ظلم اش دریده همسایه
شمال وشرق وطن تا جنوب وغرب عدو
به تارِ ذلت و خواری تنیده همسایه
به جهر ناله کنم از تجاوزِ همه جار
جزای جور و ستم ، تا بدیده همسایه
بهای خون یتیمان و هم شهیدان را
ستانَد حق چو به غم وا رسیده همسایه
خوشی و بخت و سعادت زمن ربود مدام
بکام مرگ رسد ، زین رسیده همسایه
چو دیو مست کشید صلح را بنابودی
الهی غم بکشد غم چشیده همسایه
« بشیر » ما بنوازش دلم ربود « زرغون »
سرش بلند و هُمایش ندیده همسایه
باعرض حرمت
الحاج محمد ابراهیم زرغون
دیدگاه بگذارید