۲۴ ساعت

16 اکتبر
بدون دیدگاه

از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی

حکایت ۱۵۲

حرص قانع نیست بیدل ورنه ز اسباب جهان

آنچه ما در کار داریم  اکثرش  در کار نیست

« بیدل »

افتخار فروختنی نیست

ابو غالب تمام بن غالب از ( دانشمندان قرطبه متوفی بسال ۴۳۶ ) کتابی در علم لغت تألیف کرده بود، ابوالجیش  مجاهد عامری فرمانروای دانیه هزار دینار با خلعت و مرکوبی نزد وی فرستاد و خواهش کرد که ابو غالب در پایان کتاب خود بنویسد که این کتاب از جملهء تألیفاتی است که ابو غالب برای ابوالجیش مجاهد جمع آوری کرده است .

ابو غالب پول را قبول نکرد و پیام داد که من کتاب خود را برای آن نوشته ام که مردم از آن بهره مند شوند وهرگز افتخار تصنیف آنرا با پول معاوضه نمیکنم.

ابوالجیش را از پیام ابوغالب خوش آمد و بر همت بلند او آفرین گفت و جایزه را دو برابر کرده نزد وی فرستاد و پیام داد که من ترا مجبور نمی کنم این جایزه را قبول کن و در خصوص کتاب هر طور که خود مایلی اختیار داری !

سلسلۀ این حکایات ادامه دارد

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما