یاد ایام
تاریخ نشر دوشنبه ۱۹ می ۲۰۱۴ هالند
یاد ایام
احمد جاوید جلالی
*****
ای خوشا ایــــــــــــام که روزگار ما گُلزار بود
آسمان نیـــــــــــــلی کواکب شب همه بیدار بود
صندلی گرم و هوا بـــــرفی و دل درجوش بود
چای دم دم میکشید و هر طرف خــــاموش بود
یاد داستانٍ که مــــــــــادر مینمود از دور و بر
دشمانش آشنــــا و قــهــرمانش بــــــــــــود پدر
عشق در آغوش مادر سبز رنگ تصویر داشت
مکر و حیله ز نام عشق فرسنگ ها مسیر داشت
هر طرف داستــــــان عشق را میشنیدیم آنزمان
با وفا بود با صفا بـــود مرد و زن پیر و جوان
مرد در مردانــــــــــگی مشهور آن دوران بود
زن در مهر و صفــــــــــــا مثال این و آن بود
پیر از موی سفیـــــــــــد اش هیبت دوران بود
هر جوان در کاکه گی چــون رستم دستان بود
گــــــــــــر سخن داشتیم هــــــر سو گوش بود
گر یکی دیــــــوانه میشد آن یکی با هوش بود
ما ز بنیاد راستیم کج کج به کجــــــــا میرویم
قصد کعبه داشتیم لیکن بخــــــــــــارا میرویم
مــرد ما درین ایام تعرض بر اطفــــــال کرد
زن را بینی بُرید و عزتش پایمــــــــــال کرد
زن هم کـــــــــاخ صفایش آنچنان ویرانم کرد
پرده یی عصمت درید و خلق را حیران کرد
پیر ما در عصر حــاضر تقلید از جوان کرد
او بدست خـــــود مقامِ خویش را ویران کرد
ای ملت بر اصل خـــــویش تجدید پیوندِ کنید
ورنه آنروزی رسد، ایـــن مُلک را گندِ کنید
احمد جاوید جلالی
جناب جلالی عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر