۲۴ ساعت

14 ژوئن
۸دیدگاه

در خون طپیــــــدم و به تماشا نیامدی

تاریخ نشر شنبه ۱۴ جون  ۲۰۱۴ هالند

یکشنبه ۱۸ جوزا ۱۳۹۳ هجری آفتابی
احمد محمود امپراطور

محترم احمد محمود امپراطور

محترم احمد محمود امپراطور

در خون طپیــــــدم و به تماشا نیامدی

در کــوی این غریبـــــه ای تنها نیامدی


باران شــدی به دامنه ها اشک ریختی

چون چشمــه ســــار جانب دریا نیامدی

بشکست عضــو، عضــو تنم از فراق تو

بهـــــر علاج بی ســــر و، بی پا نیامدی

کردی خمار چشم خود از نشه ای غرور

در بزم شعــــر و ساقـی و مینا نیامدی

من تشنــه ام به دیدن و بوسیدن لبت

پیش عطش گرفتـــه ای شیدا نیامدی

بدنام عالمم من از این عشقت ای نگار

بار ِ به پـــرسش منـــی رسوا نیامدی

گفتــــی که باز آیــــی و دیگر نمیروی

رفتیــــکه رفتــــی و بـــه درازا نیامدی

در مسجد هرچه جستجو کردم نیافتم

گشتــــم مقیــم دیــــــر و کلیسا نیامدی

دیدی که حادثـــات بخاکم فکند و رفت

روی زمـــــانه بهــــــر تســـلا نیامدی

گفتند که بعــــد مرگ بیــایی به تربتم

مُردم ولی چو نفخه ای عیسی نیامدی

در بند کردی محمود یوسف نما خویش

یکبـــــــار دیدنـش چـــو زلیــخا نیامدی
——————-
یکشنبه ۱۸ جوزا ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به ۰۸ جون ۲۰۱۴ میلادی
ســـــــــــــرودم
احمد محمود امپراطور

 

۸ پاسخ به “در خون طپیــــــدم و به تماشا نیامدی”

  1. admin گفت:

    امپراطور عزیز ، سروده زیباو با احساس است. موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر

  2. احمد محمود امپراطور گفت:

    درود به استاد معظم عالی جناب محمد مهدی بشیر هروی صاحب و کلیه کاربران ۲۴ ساعت..!
    عالم عالم از مهر معنوی و نوازش شما سپاسمندم.
    پیوسته کامگار و کامران باشید.

  3. وحيده گفت:

    سروده بسیار عالی وزیبا !
    محمود جان گرامی همیشه توانا باشید

  4. Nadira dastag گفت:

    So beautfull as well i have no word to say Mahmood jan

  5. احمد محمود امپراطور گفت:

    درود…!
    بانو گرانقدر محترمه داکتر وحیده از لطف بیکران و مستدام شما یکجکهان تشکرات.
    بهار حضور تان بی خزان باد.
    بدرود.

  6. احمد محمود امپراطور گفت:

    درود..!
    بانو آزاده میهنم محترمه بانو نادره دستگیر از التفات بی آلایشانه ای شما عالم عالم سپاسمندم.
    حضور شما مستدام و رنگین باد.

  7. صفیه گفت:

    سروده های زیبایتانرا همواره میخوانم
    وقشنگی انرا همیشه گی خواهم
    شاعر خوشکلام و موفیقت های فراون نصیب باد امپراطور گرامی دوست گرانقدرم

  8. جوهر گفت:

    محمود صفت ز دردِ فراقِ تو سوختم
    پرسانِ( جوهرت) بـه دلاسا نیآمـدی
    جوهر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما