شام غریبان
تاریخ نشر دوشنبه ۱۶ جون ۲۰۱۴ هالند
شام غریبان
سید همایون شاه عالمی
پانزدهم جون دوهزار و چهاردهم میلادی
شهر برلین – جرمنی
*****
اشک از کنار مژه ز حرمان رمیده رفـت
اندازه بیش کرده خرامـــــان رمیده رفـت
آه از جگـــــر کشید سرش را و خفته شد
یادِ جوانی کـــــرده به ارمـان رمیده رفت
چشمم طـــلـــوع ندید ازآن مهــر عاشـقی
گریانِ خویش کرده و خندان رمیده رفـت
دوران کودکی و نه فهمی چـه خرمیسـت
پیمانه هــــای عقل ز دوران رمیده رفـت
هنگـــــام نو جوانی که مسـتی گـذر نمود
با زور پهلـــــــوانی ز میدان رمیده رفت
آمد خـــــــــزان عمر و ترازو سبک بشد
دیدی درخـــتِ پیرِ گلــــستان رمیده رفت
پست و بلند دیر عجب خـــیره سر گذشت
عمرِ مریض عشق به درمان رمیده رفت
ساقی مرا به هستی زمستی خمار داشت
دل از کـــــــنار میکده نالان رمیده رفت
چشمــــــی بهم زدیم و همایون فناه شدیم
صبحی نشد که شام غریبان رمیده رفـت
سید همایون شاه عالمی
درود به عالمی گرامی ، سروده زیبا و عالی و دلنشین است. موفق باشید. مهدی بشیر
ممنون شما دوست بزرگوار جناب مهدی بشیر
سلامت باشید
بسیار زیبا سرودی – موفق باشی
دوست گرامی مهدی بشیر ممنون از شما – موفق و کامگار باشید