سه سروده از خانم لطیفی
تاریخ نشر شنبه یازدهم اکتوبر ۲۰۱۴ هالند
سه سروده از خانم لطیفی
قلب موج پرتلاطم روح است در ساحل وجود که با هر تند باد حوادث به لرزه می آید
ایکاش موج ها هم قرار میداشتند
ایکاش موج ها هم قرار میداشتند
در آغوش ماهیان
به روی آب صفا
در شفق یک سحر
در میان دریا
در راستای باد صبح
در غروب یلدا
سرانجام در میان جسم ما
بی تزلزل، با قوا
به روی آب صفا
در شفق یک سحر
در میان دریا
در راستای باد صبح
در غروب یلدا
سرانجام در میان جسم ما
بی تزلزل، با قوا
شهلا لطیفی
******
شکوهمندی یاس را زمانی حس کردم
که آرزو حیران بود
و عظمت امید را زمانی سنجیدم
که یاس گریان شد
شهلا لطیفی
پروازم ده به آن قله اعتبار
شاید در قرابت با خورشید
حرارت باور در من اوج گیرد
شاید در قرابت با خورشید
حرارت باور در من اوج گیرد
چون اینجا در کبودی زمین
نور اعتماد
خیلی سرد است
نور اعتماد
خیلی سرد است
شهلا لطیفی
درود به خانم لطیفی عزیز ، سزوده های زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
از جناب بشیر گرانمایه ممنونم که همیش همکار مهربان اند.