سپیدی های خط انتظار
تاریخ نشر یکشنبه نهم قوس ۱۳۹۳ – ۳۰ نوامبر ۲۰۱۴ هالند
سپیدی های خط انتظار
شهلا لطیفی
۱۵ / ۱۰ / ۲۰۱۴
سراپایم در حریر شوق پیچید
از حس تمنای تو برای دیدار من
در شهر بی غوغا
ذره ذره ای جسمم
ترا در حجرات مخمورش به حفاظت گرفت
تا هیجان پراشتیاق را از دست ندهد بی انتها
قلبم
رنگ قرمزش را در سپیدی های خط انتظار ریخت
تا رشته لطیف بیخودی را رنگ جرأت ببخشد با اعتنا
لبانم چو زنبق دلآویز بهاری از هم گسیخت
تا لذت مژده را در خود بنوشد با جرعه ها
آرمان هایم به ردیف ملکوتی صف شدند
از آه دلم
تا زیادی خواهشات در گلبرگهای وجودم
با مرغوبیت یک حس آشنا
واه که
شوق دیدار هم چه زیباست
در اوراق چشمان یک تمنا
۱۰-۱۵-۲۰۱۴
درود به خواهر گرامی خانم لطیفی عزیز ، سروده زیبا و مانند همیشه عالی و خواندنیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
درانتظار یار نشستم به گوشه یی
یارم خمار ومست همی گفت قصه یی
رحمی به حال من بنما یار قصه گو
مستی نما بیا که نیفتی کنار جو
من سیر ومست بینمت از شام تاسحر
این شور عشق گوش فلک را نموده کر
آخر قبول کن تو همین دعوی مرا
من عاشق توام تو بکن لطف واعتنا
از دوست بزرگوار و خوش قلبم جناب بشیر، متشکرم.
چه سروده ای هیجان انگیز جناب جلال- لطف کردید.