خاکِ اجداد و نیاکان
حسن شاه فروغ
۱۱ – ۷ – ۲۰۱۲
لندن
نظم و قانون همه را زیرو زَبرمیبینـم
قتل و کـشتار زِ هـر روز بتر میبینـم
پایـتـخـتِ وطـنـم کابـلِ ماتـم زده را
غرقه درخون پدر یاکه پسرمیبینم
انتحاری شب و روز در پی کشتاربود
دستِ آلوده بَخون شام وسحرمیبینم
طفلِ معصوم که گرگان دریدش مادر
زده و زخمی بهر کوچه و دَر میبینم
بارِ دیگر همه جا آتش و خون میبارد
کافران را همه در حالِ سفر میبینم
زن ستیزان وطن ظلم و سِتم میدارد
خواهران کشته ای هر تیرو تبر میبینم
رِشوه بیدادکند فِسق وفجوردرهمه جا
درادارات همه گی شورو شرر میبینم
در چپاول همه همکارو رفیقِ خویشند
همچو زنبور همه را دورِ شکر میبینم
آن یکی را که نبود نانِ شب و روزکنون
صاحبِ موتر و صد قلعه و زر میبینم
آنکه مسؤلِ دفاع وطن ومملکت است
غرقِ خود خواهی واعمالِ دیگرمیبینم
سرحداتِ وطنم موردِ تاخت و تاز است
بی دفاع مردمِ مظلوم به کُنر میبینم
توپ و خُمپارهٔ دشمن چه قیامت کرده
در مقابل همه را سینه سپر میبینم
دادو فریادِ زن و مرد به افلاک رَسید
چشمها کور همه گوش چوکرمیبینم
تاجیک واوزبک وپشتون وهزاره دیگران
خاکِ اجدادو نیکان به خطر می بینم
دردفاع وطن از جان و سرو تن گذرید
درپسِ پرده هزار فِتنه و شر میبینم
گرچه دورم زِبَرش لیک بَچشمانِ فروغ
تـوتیـا گـونه مـن آن خاکِ پدر میبینم
حسن شاه فروغ
دیدگاه بگذارید