بدنام نتوانست کرد
بدنام نتوانست کرد
حسن شاه فروغ
لندن
تاریخ نشر سه شنبه ۲۷ سرطان ۱۳۹۱ – ۱۷ جولای ۲۰۱۲
حلقه های زُلف خود را،دام نتوانست کرد
مُـرغ دل را صید از هـر بام نتـوانسـت کرد
تیرِ مژگانت به قتلِ عاشقان آماده است
خونِ ما را باده سان،درجام نتوانست کرد
چشمِ فتانت مرا هر چند خمارِ باده کرد
باده ای خامت مرا،سرسام نتوانست کرد
ازفِسونِ نرگست بیداد برپا کرده ای
برغزالِ وحش تو ابرام نتوانست کرد
ماه رادرحلقه های زُلفِ خود پیچانده ای
مار های دورِ ماهت رام نتوانست کرد
درتلاطم های بحرِ عشق نافرجام تو
کشتی بی لنگرم آرام نتوانست کرد
عُمرِ ما را چون حُباب و زندگی بی اعتبار
اعتماد بر گردش ایام نتوانست کرد
ای بُتِ بیدادگر ای کافرِ عشق«فروغ»
خویشرا درعشق تو بدنام نتوانست کرد
حسن شاه فروغ
دیدگاه بگذارید