خصمِ وطن
خصمِ وطن
حسن شاه ” فروغ ”
لندن
تاریخ نشر شنبه هفتم اسد ۱۳۹۱ – ۲۸ جولای ۲۰۱۲
ای هموطن که تفرقه،ایجاد کرده ای
از بُغض و کین میان،همه دادکرده ای
گُل غنچه های باغِ وطن شاخه میبُری
ازجَهل قطعِ ریشه ای شمشادکرده ای
هر جا کلامِ ما و من ات در زبان بود
با حرفِ اهَریمن دلِ خود شاد کرده ای
برگو که از تبارِ کدامین قبیله ای
ما را خِطاب دُشمنِ ،اجدادکرده ای
ما را بَکامِ مرگ و تباهی کشانده ای
خود را ریس و حاکمِ،اجساد کرده ای
آتش زدی به خانه و کاشانه سو ختی
ملتِ خلیل و خویش،چو شدادکرده ای
ازاینتحاروکُشتنِ ما،دست نمی کشی
از خونِ هموطن به خودت زاد کرده ای
سَر را به پیش پـای،اجانب گذاشتی
خود را غلام و نوکر و شیاد کرده ای
خفاش گونه ظُلمتِ،شب را گزیده ای
جُغدی ! زِهَر خرابه ای،فریاد کرده ای
دارو ندارِ خاکِ نیاکان خویش را
بَردستِ دُشمنان ،همه بَرباد کرده ای
دانم «فرو غِ» میهنت از یاد رفته است
خصمِ دیارِ خود شده بیداد کرده ای
باتقدیم احترام فروغ از لندن
دیدگاه بگذارید