بساطِ نفس
بساطِ نفس
صالحه وهاب واصل
۱۳ – ۶ – ۲۰۱۲
هالند
تاریخ نشر یکشنبه پانزدهم اسد ۱۳۹۱ – ۵ آگست ۲۰۱۲
مرا در خلوتِ جان نازِ خاموشی صدا دارد
طراوت در نگاهم رنگِ حیرت در قفا دارد
بفکر دل شدم از دست دادم راحتِ جانرا
که هر بارِ نفس اندر بساطِ خود فنا دارد
جبینم آبِ خجلت لا بلا در خویش پیچاند
اگر جز نقشِ پای تو به سر، از کس هوا دارد
بر آر از جامِ چشم من هزاران لذتِ هستی
که این حیرت سرا درهر نظرآئینه ها دارد
ترنگی ناید از سنگی مرا در شیشهء جانم
که این ظرف سُفالین خاکِ پایش، توتیا دارد
چکید از چشمم آب آندم، که بالیدی به هوشِ سر
که تاب و پیچ معنا در شکستِ عقل جا دارد
به چشم شوخ «واهِب» چشمکی در ششجهت تا کی
نظر بربند کز دل هر نگاهش جمله ها دارد
صالحه وهاب واصل
من تمام اشعار خانم صالحه را دوست دارم. این اشعار از پختگی او و با درک واقعیت های عینی سرچشمه می گیرد. من برایش موفقیت مزید و فعالیت های کثیر آرزو دارم.
بفکر دل شدم از دست دادم راحتِ جانرا
که هر بارِ نفس اندر بساطِ خود فنا دارد
واقعآ زیبا وبه جا سرودید
در اشعار خانم صالحه نازک خیالی ٬پختگی ٬و احساس دیده میشود خیلی ها اشعار او را دوست دارم
دوست گرامی حشمت جان تلاش نهایت محبت تان است از ذره نوازی تان تشکر و محبت های شما عزیزان است که بنده را تشویق میکند و میتواند پشتوانهء خوبی در رشد و نموی کار های ادبی ام باشد .
شاد و آرام باشید
جناب رحیم زرگر گرامی ممنونم از لطف تان و تشکر از وصفی که بر اشعارم روا دیده اید . نهایت لطف و محبت تان است .
امید است همیشه براین سایت زیبا و وزین سری زده ما را از حضور تان مفتخر سازید .
موفق باشید