نسلِ قربانى
تاریخ نشر جمعه هفتم حمل ۱۳۹۴ – ۲۷ مارچ ۲۰۱۵ هالند
نسلِ قربانى
حسن شاه فروغ
گابل ۷ / ۱ / ۱۳۹۴
****
کاش میدیدم که درخاکم پریشانى نبود
این جنایتها و جنگ و خانه ویرانى نبود
گر برادر وار باهم زیستیم اندر وطن
انتحارو انفجارو پیشه شیطانى نبود
زره ى گرعشق وایمان ومحبت داشتیم
انچنین وجدانها در سینه زندانى نبود
آنچه را کردیم بنامِ دین و ایمان سالها
راه و رسم و دین وایمان ومُسلمانى نبود
گربنامِ خالق و میهن بپا مى خواستیم
هریکى ما را بجُز افغالِ رحمانى نبود
ور نبودیم ما غلامِ اجنبى و زیر دست
قدرتِ بیگانه گان درخاک دورانى نبود
گر نبودیم دشمنانِ خود بنفع دیگران
دستِ ما حِنا بخونِ نسلِ قربانى نبود
ور زمامِ اختیارِ ما بَدستِ خود بُدى
جنگها هم اینقدر دُمدارو طولانى نبود
گر غرورو مهمتِ اجدادِ خود میداشتم
یک جوانم سر بپای دارِ ایرانى نبود
ور نبودى جهل دامنگیرِ ما از سالها
قاتلِ فرخنده هم این مردمِ جانى نبود
آفتابِ زندگى بر ما ( فروغ)میداشتى
زوزِ روشن برسرِما شامِ ظلمانى نبود
فروغ کابل ٧/١/١٣٩۴
گر غرورو مهمتِ اجدادِ خود میداشتم
یک جوانم سر بپای دارِ ایرانى نبود
ور نبودى جهل دامنگیرِ ما از سالها
قاتلِ فرخنده هم این مردمِ جانى نبود
آفتابِ زندگى بر ما ( فروغ)میداشتى
زوزِ روشن برسرِما شامِ ظلمانى نبود
درود به فروغ عزیز ، سروده زیبا و مملو از اجساس است . خط بردم و همه را تایید کردم و منهم کاش میدیدم که مردم ما بدون تعصبات زبانی ، قومی ، مذهبی ، منطقوی و نژادی باهم متحدانه زندگی میگردند تا : زوزِ روشن برسرِما شامِ ظلمانى نبود. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
ممنون جناب شما مهدى بشیر عزیز سلامت باشید