صلح وآشتی
تاریخ نشر یکشنبه ۲۲ اسد ۱۳۹۱ – ۱۲ آگست ۲۰۱۲
صلح وآشتی
انجینر محمدهاشم رائق
از امریکا
آورده اند که در آن دوردستها ، آنطرف اوقیانوس ها ، جنگل بزرگ و بی سروپا که مملو از درختان انبوه کاج و پنچه چنار و سفید دال قرار دارد که در آن انواع حیوانات وحشی زندگی می کنند. اتفاقا” در گوشه این بیشه یگ گله از شغالان در مجاورت ا قا متگاه شیران زندگی می کنند .
گویند شغلان دون همت روزی اندکی دورتر از جایگاه شان شیربچه ( چوچه شیر) نوزاد را به قسم شکار ربودند. شیران ازاین پیش آمد سخت مشوش و عصبانی گردیدند. گر چه شیر یکی از قویترین حیوانات جنگل است می توانیم بگویم که از با حوصله ترین حیوانات وحشی هم است. و دارای صفات خیلی عالی و ارزنده میباشند. با یک گله گی ساده به پاس همسایه داری گذشت کردند، اما شغالان بر خلاف از گوشت شرین این شیر بچه لذت بردند ووقت و ناوقت که دست شان میرسید روبا صفتانه برای شیران درد سر ایجاد می کردند.
شغالان به استفاده از مراعات شیران به بازی به دنب شیررا دوام دادند و یک تعداد حیوانات مختلف روبا صفتان جنگل و حتی یک تعداد شیران ضعیف النفس را در دام مکرو حیله خود در آورده باعث ایجاد مشکلات وحتی اعمال خطرناک برای تمام حیوانات گوشه های مختلف جنگل شدند.
جهان حیوانات ازین اعمال وحشیانه ومزبوهانه شغلان به شورو شر افتاده وهمه دست کمک به جمعیت شیران درازکردند.کمک ها و پشتبانی از تمام گوشه ها جنگل برای شیران سرازیر شد و باعث یک اندازه گداودی گردید درین گیرو دار یک دسته از شیران گربه صفت در جمعیت شیران روی کار آمد که در طول تاریخ پر افتخار شیران این حالت را بیاد ندارد. روز بروز جمعیت شیران درمقابل مکروحیله شغالان خویش را ضعیف وناتوان حس می کردند تا اینکه از شغالان درخواست صلح و آشتی را نمایند. شغالان ازین در خواست مغرورانه به خود بالیدند با گردن های افراشته و دنب های قرقره در خواست شیران را رد کردند و به حیله ومکردیگر پرداختند و سیاست دو رویه را پیش گرفتند .
گروپ شیران که اهل نیرنگ و حیله نستند به درخواست و آشتی دوام دادند در مسیر این مدت تلفات و تاوان های زیاد را متقبل شدند در بین جمعیت شان پراگندگی های تباه کن روی آورد، یکی به جان دیگر افتادند اگر شکاری به یکی دستگیری می کرد همه بر آن حمله می کردند ، تفاوتها بین شان روز افزون می گردید ، تعدادی از زیاد خوری مبتلا به امراض گوناگون شدند و تعدادی از گرسنگی و فقر به ستو رسیدند. بالا آخره مجلسی بمنظورپروسه صلح وگروئی از شیران وعلاقه مندان جمع شدند و از بعضی حیوانات شاخدارو بی شاخدار دنب دار و دنب بریده ها از کوشه های مختلف جنگل دعوت شدند درین مجلسی بزرگ شیران که در مقامات بلند در جمعیت شیران قرار دارند فقط بمنظور خود نمائی و تملق دهن بشکودند و به توصیف وخوبی صلح چیزی گفتند و پیشبرد این پروسه را تائید کردند.
اما یکی جرئت نکرد و یا بخاطر اینکه به مقام و منصبش صدمه ای برشد نگفت :
{ صلح با کی و با چی ؟ ما مدت هاست صلح می خواهیم وشقالان وحشیانه به حریم اقامتگاه ما جمله و تجاوز می کنند و چوچه ها و سالمندان ما را شکار می کنند.} درین اثنا شیر سالخورده و کهنه کار که هنوز به همت و غیرت شیریش صدمه برسیده بود وخون غرور فطریش به رگهایش جریان داشت ، پوست چلدش از کبر سن رنگ زردیش را از دست داده و مایل به سفیدی شده بود و اشک های شکاریش افتاده بود ودهنش مانند غار گرگ وی نمود. از جا بلندشد ودنب بزرگ مانند شاخه شکسته درخت توت در عقبش کشال بود و به زحمت حرکت می کرد به آواز بلند اما لرزان گفت: اگر اجازه بدهید تا این کمینه هم دراین مجلسی با شکوی ابراز نظرگنم مسرور میشوم . همه خا موش ماندند ویکی بر دیگری می دیدید که شخصی خارج از حلقه بدون اجازه قبلی می خواهد صحبت کند : تا انکه یکی از بزرگان کله جنباند و امر داد تا به او اجاره صحبت بدهند. شیر سالخورده گفت:
دوستان ! به استفاده از اندوخته تجربه خود می خواهم خاطر نشان کنم صلح چیست؟ آشتی چیست؟ تا باشد که اگر بدرد تان بخورد .
صلح و آشتی دو کلیمه است که هرگاه پهلوی هم دیگر قرار کیرند به قسم کلیمات مترادف میباشد بدین معنی که هردو حین مفهوم را افاده می دارد و هرگاه بصورت جداگانه استعمال شود تفسیر و معنی هرکدام اندکی فرق می کند که بدین صورت که صلح بین گروپ و یا اشخاصیکه خواسته می شود که در جریان و اثنای جنگ و زد و خورد اند و آشتی بین گروپ و اشخاصی صورت می گیرد که سابقه خصومت و آزرده گی بین شان باشد . بهرصورت هردو به در خواست و تمایل طرفین صورت پذیر میباشد و هیچ کدام بدون موافقه طرفین صورت گرفته نمیتواند و جنبه عملی ندارد تقاضا و درخواست صلح و آشتی معمو لا ازطرف جناح ضعیف و کمزور صورت می گیرد.جانب قدرتمند و قوی هیچ وقت صلح و آشتی را نمی خواهند بلکه به جواب تقاضا ی جانب در خواست کننده یا جواب رد و دندان شکن می دهد و یا به تقا ضای شان ریشخند زنان به جواب تمسخرآمیز می پردازند و یا اینکه خا مو شانه لاجواب می گذراند. تمایل و تقاضای یکطرفه شباهت به عشق یکطرفه دارد که عاشق در شعله سوزان عشق می سوزد و معشوق بی علاقه و بی اعتنا باشد و یا قرار کفته عامیانه از یک دست هیچ وقت صد نمی آید.از این گفتار هله هله و سر و صدا از هرطرف بلند شد . همه بپا شدند وپیر شیر را از مجلس خارج کردند. توکلش به خداوند/ختم
دیدگاه بگذارید