انتظار
تاریخ نشر یکشنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۴ – ۱۲ اپریل ۲۰۱۵ هالند
انتظار
برهان
درانتظار تو بودم
وهستم
رنج بی حد میکشم
قلب پرغم و دردم
پاره پاره شد
دیگر ان تپش را ندارد
که کنار تو بودم
تنها میخواهی که با خا طره ها بمانم
این انصاف نسیت
من زنده شدم
خوشی ها را باخود داشتم
میخواهم با انها باشم
که جشم به انها اشناست
نمی خواهم
تنها باخاطره ها بمانم
بسوزم
بیمیرم
برهان
به دروکوچه و دیارکه تو پاه بازکرده ای
انجا بسی هم صفا و محبت برقرار کرده ای
بابازشدن چشمانت خاطره بر قرارکرده ای
بادورشدن از ان خود خواروزارکرده ای
برهان عزیز ، بازهم سروده زیبا و عالیست و احساس پاک تان تشکر. موفق باشید. مهدی بشیر