جُم جُمَک
تاریخ نشر سه شنبه ۲۴ اسد ۱۳۹۱ – ۱۴ آگست ۲۰۱۲
جُم جُمَک
صالحه وهاب واصل
۱۵ – ۶ – ۲۰۱۲
هالند
چشم من یک نکه هم گر به رُخت وا بکند
مانَد آنرا که به فردوس تماشا بکند
دل من مرغ اسیر است ، ز یک جلوهء تو
بشکند دربِ قفس، روی به صحرا بکند
حسرت دیدن تو نبضِ خموش نگه است
که به این دیده زند موجی و دریا بکند
نخورم از لب پیمانه، مئ جوشان را
تا لبت خون مرا در دل مینا بکند
سبزه زر میشود از جلوهء تو صبحِ سحر
خنده میریزد از هر غنچه که لب وا بکند
ماه می گیرید از هر تاب و تب قصهء من
که زبان نگه با ماه به شبها بکند
جُم جُمَک میکند هر ذرهء جانِ «واهِب»
به مَکِرهم لبت ار وعدهء فردا بکند
صالحه وهاب واصل
دیدگاه بگذارید