طالبان و روزهای دشوار هرات
تاریخ نشر شنبه ۲۶ ثور ۱۳۹۴ – ۱۶ می ۲۰۱۵ هالند
طالبان و روزهای دشوار هرات
رسول پویان
بخش هفتم
توضیح
مردم ما وحشت و خشونت طالبان را با گوشت و پوست خود لمس، احساس و درک کرده اند. از خون پاک قربانیان بی دفاع در وجب وجب خاک میهن لاله های خونینی دمیده که پیام این ظلم و ستمگری را به نسل های آینده می رسانند. در باره طالبان زیاد نبشته شده است؛ اما در این نگاره فقط گوشه هایی از طرز حکومت استبدادی طالبان در عمل و به طور عینی در ولایت هرات به رشته نگارش درآمده است؛ بی شک که می تواند ماهیت واقعی این گروه را در عمل هویدا سازد.
سوء استفاده از انجمن ادبی هرات
پس از تصرف هرات توسط طالبان فعالیت حکومت پسندانه انجمن ادبی متوقف شد. در دوره دولت کودتا و حکومت محلی مجاهدین انجمن مزبور کار موثری انجام نداد و در زیر چتر رسمی حکومات وقت فعالیت میکرد.
در دوره مجاهدین از این انجمن سوء استفاده سیاسی میشد و انجمن از آزادی ادبی و فرهنگی برخوردار نبود. چنانکه در روزنامه اتفاق اسلام پنجشنبه ۲۱ دلو ۱۳۷۲ مقامات رسمی از قول اعضای انجمن چنین نوشتند: «اعضای انجمن ادبی ولایت هرات یکبار دیگر حمایت کامل خود را از کاروان نور در سرکوب و امحای ملیشه های خائن دوستم و گلبدین اعلام نموده و برای ادامه جهاد و مبارزه معنوی از سنگر قلم و فرهنگ ابراز آمادگی کردند».
پس از کندی تیغ ظلم و ستم طالبان بعضی از چهره های سیاسی آن به هدایت استخبارات پاکستان به فکر استفاده از انجمن ادبی هرات شدند. مفتی لطیف الله حکیمی یکی از چهره های اصلی تحریک طلبه ها در هنگام انتصاب به ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات این کار را آغاز کرد. وی با فعال کردن انجمن ادبی هرات درپی آن بود تا شخصیتهای ادبی، فرهنگی و صاحب قلم هراتی را شناسائی و زیر کنترول آورد. از انجمن ادبی به حیث وسیله سیاسی استفاده کند و تبلیغات راه اندازد.
در راستای این سیاست زیرکانه به تاریخ ۲۱ حمل ۱۳۷۸ ساعت دو بجه بعد از ظهر جلسه انجمن ادبی در سالون کتابخانه عامه هرات به منظور گزینش هیئت رهبری و تعیین اعضای کمیسیونها دایر شد. در هیئت رهبری اشخاص آتی شامل بودند: مفتی لطیف الله حکیمی رئیس اطلاعات و فرهنگ هرات، سید محمد عمرشهید، استاد برات علی فدایی، مولوی نصرالله عنبری، ناصر رهیاب، مسعود رجائی، سید ضیاالحق سخا، دستگیر قیومی، احمد سعید حقیقی، عبدالله شفیقی و احمد ضیاء رفعت.
اشخاص ذیل در کمیسیونهای مربوطه انتصاب شدند: ناصرکفاش، محمد ظاهر رستمی، همایی، خادم، محمد شیرین سخن، نظامالدین شکوهی، داوود منیر، نهیک فلاح، علی شاه حکیمی، خلیل حسن زاده، توکل، نیک سیر، ولی شاه بهره، بهاالدین بها، محمد غازی زاده، ظاهر ارشاد، عنایت و غیره.
تعداد اعضای انجمن به بیش از صد نفر میرسید. تا جائیکه نگارنده از اعضای انجمن پرسیده ام اکثریت قاطع شاعران و فرهنگیان هراتی از ترس طالبان به این جلسه شرکت کردند. آنان پول، توان و دل و دماغ مهاجرت به کشورهای دیگر را نداشتند. بناً مجبور شدند در زیر استبداد و اختناق طالبی زندگی کنند و به دستورات شان گوش دهند. این بود مفهوم واقعی فعالیت مجدد انجمن ادبی هرات در عهد طالبان.
اجرای حد شرعی و لغو قوانین سابق در محاکم
یکی از مشکلات اساسی جامعه افغانستان هماره عدم وجود قوانین معین و تطبیق نشدن قوانین موجود بوده است. با تغییر رژیمها و حکومات اجرای قوانین نیز در این کشور دستخوش ابهام و سردرگمی میشود. در دوره جنگ درازدامـن این ابـهام و پیچیـدگی هماره در محاکم و ادارات رسمی احساس میگردید؛ اما در عهد طالبان یک نوع هرج و مرج و سردرگمی جدی در سیستم حقوقی، قضایی و قوانین افغانستان چیره شد.
به قول مولوی جلیل الله معاون استره محکمه طالبان قصاص شرعی در حکومت طلبه ها جاری است و ملا محمد عمر تمام قوانینی که با شریعت و فقه حنیفی مغایرت داشت طی فرمانی لغو کرد. به تاریخ ۱۱ سرطان ۱۳۷۷ در شورای علمای افغانستان که به منظور بررسی قانون اساسی و سایر قوانین کشور در کابل دایر گردیده بود، مواد قانونی که با تفسیر خاص طالبان با شریعت مغایرت داشت یا تغییر کرد و یا به کلی ملغی شد؛ قانون مدنی سابق معطل و از جنبه اجرائی خارج گردید و موضوع مراجعه به علما به میان آمد.
به این ترتیب دیده میشود که خلاء قانونی و ابهام در سیستم قانونی و قضایی کشور نسبت به گذشته زیاد تر شد و انتصاب اشخاص غیرمسلکی و نا آگاه به امور حقوقی و حتی قوانین شرعی در کرسی قضا بر پیچیدگی اوضاع محاکم و نظام قضایی افغانستان افزود.
طالبان در دوره حکومت خود دست ده ها سارق را بریدند؛ تعداد زیادی را سنگسار و به زیر دیوار کردند و یا بدار زده و به گلوله بستند. اعدام و قتل انسانها برای طالبان آسانتر از نوشیدن آب بود. آنها با اعدام و ترور هرگز گامی در راه استقرار نظم و قانون، عدالت و مصئونیت اجتماعی بر نداشتند. آنان هیچگاه ظرفیت و دانش ریشه یابی مشکلات و نابسامانی های اجتماعی و اخلاقی را دارا نبودند و به قانون و حقوق انسانی اهمیتی نمیدادند. آنها از شریعت و نفوذ روحانیون در راه حفظ قدرت و سلطه خود استفاده میکردند.
شکست کودتای خیالی
پس از دو دهه تجارب جنگ و شکست کودتاهای مختلف هنوز کسانی در زمان حکومت طالبی پیدا شدند که به فکر کودتا افتادند. طرح براندازی از طریق کودتای نظامی در شرایط جنگی که تمام قوای طالبان مسلح بوده و درحال آماده باش قرار داشتند و آنهم در یک ولایت دور از پایتخت نوعی خودکشی به شمار می آمد. تنها می توانست اوضاع را آشفته تر ساخته و برای اهالی بیدفاع دردسر خلق نماید و تیغ استبداد و خشونت را تیز تر کند.
به تاریخ ۲۹ ثور ۱۳۷۸ شبه کودتای حزب وحدت اسلامی (که بیشتر به پشتبانی دولت ایران توسط اهالی هزاره در ولایت هرات طرح شده بود) قبل از پیاده شدن توسط طالبان کشف و خنثی گردید. گفته میشود که استخبارات طالبان قبلا” در جریان بوده و نقشه یی به اصطلاح کودتا توسط مسئول اطلاعات حزب وحدت در بدل پول هنگفت به طالبان داده شده بود. نگارنده کدام اسنادی در رد و یا تأیید آن در دست ندارد.
پیش از ظهر روز چهارشنبه ۲۹ ثور ۱۳۷۸ شهر هرات به کابوس ترس و وحشت تبدیل شده بود و طالبان مسلح تعداد زیادی از مردم بیگناه و مظلوم هراتی را که از موضوع اطلاعی نداشتند و قربانی معاملات دو جانب درگیر شده بودند دستگیر کردند. مرد و زن قریه جبرئیل که در هنگام جنگ ضد روسی پایگاه مجاهدین شیعه بود به دست طالبان اسیر شدند. طلبه ها با بیرحمی و سنگدلی نعشهای کشتگان را در چوکهای شهر بدار آویختند و این اوج درنده خویی و قساوت قلبی طالبان را به نمایش میگذاشت.
بعد از این واقعه موج وسیعی از دستگیریها به راه افتاد و تمام زندانها و محلهای مخصوص از بازداشتشدگان پر شد. فشار و شکنجه به اوج فلک رسید. سران طالبان خاصه ملا عبدالصمد قوماندان امنیه و ملا شریف رئیس محبس مردم بیگناه را به اتهام دست داشتن در کودتا دستگیر و شکنجه میکردند تا برای خود رشوه بگیرند.
سنگسار ستاره
ستاره فقیر دخترک غوریانی روزگار بسیار سختی را پشت سر نهاده بود. در تاریکستان جنگ نهال زندگی اش در چنگال تند باد خزانی به بر رسیده و در عقد نکاه شوهری تنگدست و غریب درآمده بود. شوهرش برای سیر نمودن شکم فامیل و به دست آوردن پول بخور و نمیر به ایران کار میکرد.
جنگ نه تنها کلبه های گلی و خانه های دلی را ویران ساخته بود؛ بلکه فقر و فساد اخلاقی را نیز افزایش داده بود. در زیر شلاق و دره طالبی هم گاهگاهی فحشاء انجام میشد. سخته مردان و تشنه جوانان به سبب بالا رفتن پیشکشها از طریق ازدواج نمیتوانستند نیازهای جنسی خود را رفع نمایند؛ مجبور میشدند به شکل نامشروع رفع ضرورت کنند.
از قضای روزگار در میان غوغای بسیار طشت رسوایی ستاره از بام افتاد و قصه هم آغوشی او با سوخته مردان هوس باز در شهر و دیار پیچد. طلبه ها این فقیر زن بیکس و ناتوان را به عنوان نمونه برگزیده و به جرم زنا محکوم به سنگسار کردند که جریان اجرای آن به شرح آتی است:
به تاریخ ۹ میزان ۱۳۷۸ در دشت جنوب غوریان مردم زیادی گرد آمده بودند. آسیابادهای کهن دیگر از چرخش بازمانده و پیکرهای فرسوده و تخریب شده آنها در زیر آفتاب از باستان زمانه ها حکایت میکردند. کوچیان هم از دل دشتهای فراخ کوچ کرده بودند. در زیر بیرق سفید خون آلود و در سایه سنگین سلاحهای طالبان بازار بازار قاچاق بود و جوانان کراکش غوریانی هر روزه در راه ایران کشته میشدند.
در دل دشت گودال شرعی طالبان دیده میشد که ستاره محکوم در آن ایستاد بود. ترس و سکوت در همه جا چیرگی داشت. تماشاچیان زیادی به ستاره نگاه میکردند. لحظاتی بعد با صدای درشت و خشن یکی از طلبه ها سکوت شکست و رگبار سنگ بر سر و صورت ستاره یی در حال غروب باریدن گرفت. در مدت کمی گودال و ستاره در زیر باران سنگ ناپدید شدند.
طالبان از اجرای حکم شرعی بسی شادان به نظر میرسیدند و اما مردم با تعجب و ترحم به ستاره مینگریستند. مثل اینکه تازه به خود آمده و به حال و آینده خود فکر میکردند. در این حال اقوام ستاره جلو رفتند تا نعش او را بردارند. پس از برداشتن سنگها معلوم شد که هنوز ستاره غروب نکرده است.
ادامه دارد
تشکر آز آقای پویان عزیز ، سلسله این مقالات تان جالب و عالیست. همه حقایق را بیان نموده اید. موفق باشید. مهدی بشیر