۲۴ ساعت

22 می
۲دیدگاه

عشق …

تاریخ نشر جمعه  اول جوزا  ۱۳۹۴ –  ۲۲  می ۲۰۱۵ هالند

گل میخک سرخ

از کوچ پرستو ها

مشتی پر مانده بجا

سکوت یک شهر بغض

و چشم جغد مرموز ،

روی دیواری ست ،

که شکسته

اما ننشسته از پا !

به شکست بی باورم ، ولی

دست بردار از

جغرافیای گیسوانم ،

از انسوی استوا ،

قرار نبود که توفان یاد هایت

اینسان مرز ها را عبور کنند … !

میلرزم از سرمای بیگناهی ، و باد های

که پر درد و بی قرار ،

اینگونه بر خود میپیچند !

گنه از سر خط اخبار ، میچکد …

مگر به یاد نداری ، ان گل میخک را ؟

که قرمز تر از خون ، کشته ها

روی مو هایم دلربایی میکرد … !

دگر شک نکن ،

اینجا همه عاشقان ، میخکی سرخ

بر مو میبندند !

تا دیر نشده ، بجنب ،

بیا برخیز ،

که ساحل را دزدیدند … !

بیا تا فرار کنیم ازین سونامی ،

و بشکنم غرور کوه ها را

که هنوز پایه این عشق

ارتفاع بلندای پامیر ، را

بر ما هموار میکند !

بگذارگلوی عشق را فریاد زنم

و امتداد را خطی ، بر بامداد زنم !

( ح. کوهستانی )

 

۲ پاسخ به “عشق …”

  1. admin گفت:

    درود به محترمه خانم حبیبه کوهستانی ، سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر

  2. احمد خالد عزیز گفت:

    محترمه خانم حبیبه کوهستانی سروده بسیار زیبا

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما