۲۴ ساعت

22 آگوست
بدون دیدگاه

ادبیات دری

تاریخ نشر چهار شنبه اول سنبله ۱۳۹۱ –  ۲۲ آگست ۲۰۱۲ هالند

 ادبیات دری

قسمت اول

اصول نویسندگی

سید همایون شاه (عالمی)

۲۲ اگست ۲۰۱۲م

افغانستان

سید همایون شاه عالمی

سید همایون شاه عالمی

خدمت همۀ شما فرهنگیان محترم عرض سلام و حُرمت دارم.

من مصمم هستم تا بخش جدیدی را تحت عنوان ( ادبیات دری) با استفاده از مأخود دانشگاه ادبیات کابل و کتب و رسالۀ های استادان و ادیبان مجرب کشور عزیز مان در رشتۀ تحریر درآورم.

در چند سالی که سرو کارم با ادارات رسمی کشور بود ، متوجه شده ام که زبانهای ما از لحاظ ادبیات اصالت خود را از دست داده و در معرض خطر قرار گرفته است.

دیگر معیاری برای درست نویسی و تکلم درست بچشم نمی خورد، هر که هر چه دلش خواست مینویسد و به هر شکلی که دلش خواست نویسندگی میکند و هر طور دلش خواست تکلم می کند. البته من مخالف تکلم در لهجه های گوناگون و مضاعف و متعدد نیستم ، بلکه مخالف تلفظ و ادای غلط لغات و در نظر نگرفتن اصالت ادبی هستم، ما افغانها منشۀ و ریشۀ لسان دری را افغانستان و تخارستان میدانیم پس ( کفر اگر از کعبه خیزد کجا ماند مسلمانی).

در دوایر دولتی مشتی بیسوادی بر کرسی ها نشسته و استعلامها و فرامین دولتی را با املاء و انشایی غلط نگاشته و روی میز آمر خویش میگذارند و آمران نیز توجهی به طرز املاء نکرده و زیر آن امضاء مینمایند ، من این موضوع را چندین بار یادآور شدم ؛ اما آنها خندیده و میگفتند ( والله چه کنیم اکثریت بیسواد اند) یعنی میدانیم که کوتاهی و اشتباه موجود است ولی کاری نمی کنیم.

من تمام ادبا ، استادان و فرهنگیان خبره را مسؤل اصلاح سازی زبانهای کشور میدانم بیائید دست بهم داده در ترویج و انتشار درست زبانهای کشور مان تلاش کنیم قبل از اینکه زبان های ما شکل اصلی خویش را از دست داده و آثار هزار سالۀ ما بخاطر نداشتن درک مفاهیم در موزیم ها بصورت اجسام بیجان نگهداری شوند.

بیائید با ترویج و اصلاح زبان های کشور، افکار و طرز دید هزاران عالم و دانشمند این حوزه را به نسل های آینده روشن بسازیم تا آنها با استفاده از علوم دانشمندان در تعالی و رفاه کشور جنگزدۀ ما مصدر خدمات شایانی گردیده و زخمهای این ملت مظلوم را مرهم نموده و ما را نیز به کاروان تمدن نزدیکتر سازند

توجه کنید به قسمت اول ادبیات دری.

ادبیات دری

قسمت اول

اصول نویسندگی

  اصول نویسندگی عنوان رسالۀ است که توسط پوهاند دکتور عبدالقیوم (قویم) تحریر و پس از اهتمام توسط احمد فهیم (قویم) در چاپخانۀ خجندیان در سال ۱۳۸۵ خورشیدی در کابل اقبال چاپ یافته است و جزء دروس دانشگاه ادبیات کابل میباشد.

من متوجه شده ام که درین اواخر اصول نگارش زبان دری بطور قابل ملاحظۀ کیفیت و ماهیت اصلی خویش را از دست داده و رو به نابودی میرود بدین ملحوظ تصمیم گرفتم این رساله را تایپ نموده و توسط انترنیت بدسترس دوستداران ادبیات دری پارسی قرار بدهم تا حد اقل خدمات شایستۀ دکتور (قویم) را معرفی نموده و من نیز درین خدمت بجا و بوقت سهیم شوم. (عالمی

در برگهای این کتاب

سخنی با خواننده ، بجای مقدمه ، بخش اول مسائل املائی، بخش دوم اصول نشانه گذاری، بخش سوم مطالبی در باره نویسندگی، بخش چهارم چگونگی نوشتن گزارش و مآخذ. 

سخنی با خواننده: 

چندی قبل هنگامیکه برای جستجوی کتابی در کتابخانۀ کوچک منزل مان سرگردان بودم ، در میان آثار و نوشته های نا مطبوع ِ پدرم چشمم به رسالۀ افتاد که عنوانش بود ( اصول نویسندگی) مطالعۀ این رساله برایم خیلی مفید واقع شد ، فکر کردم حیف است که مطالب و داشته های آنرا با دیگران قسمت نکنم.

بنا بر آن با کسب اجازه از محضر پدر بزرگوارم به چاپ آن اقدام نمودیم از جناب محمد داوود مسئول انتشارات خجندیان که در امور چاپ این اثر با ما همکاری نمودند ، سپاسگذارم.   ( فهیم قویم)

به جای مقدمه: 

کلمۀ نویسندگی با کلمه های نگارش و انشاء مترادف است. درزبان عربی معاصر لفظ کتابت را در ترادف با کلمه های مذکور به کار میبرند و مُکاتبه بر وزن مفاعله به یکدیگر نامه نوشتن را میرساند.

در گذشته مسألۀ نویسندگی ، انشاء ، دبیری و ترسُل یکی از مسائل فهم در تقسیمات علوم ادبی به شمار میرفت و در جملۀ شعبه های مختلف علوم ادبیه از قبیل: علم لغت، علم صرف ، علم نحو، علم اشتقاق، علم معانی و امثال آن علم انشاء هم ارزش خاصی داشت و این علم کیفیات و چگونگی کلام منثور را تدقیق میکرد. بنا بر اهمیتی که علم انشاء در نزد علمای اسلامی داشته ، در کتب معانی بابی جداگانه راجع به انشاء و اقسام آن اختصاص یافته است.

کار دبیری و تَرَسُل همیشه از جمله کار های قابل توجه پنداشته شده است و به همین سبب کتاب های توسط دانشمندان این ساحه و مترسّلان جهت تَببیین و توضیح اصول این فن تحریر یافته است. واضح است هر نوشته یی که نقیصه های املائی و انشائی نداشته باشد و اشتباهات لفظی و دستوری (صرفی و نحوی) در آن به نظر نرسد، بلیغ و رسا باشد ، اغلاق و ابهام ، صراحت و وضاحت آنرا مخدوش نکند. آن نوشته امتیازات خود را دارد. به همین منظور، برای نویسندگی ، یک سلسله قواعد و ضوابط توسط عده یی از متخصصین این ساحه وضع شده است تا به تأسی آن بتوان درین زمینه مهارتی کسب کرد. 

این قواعد عمدتاً سه مورد را احتوا میکند: 

۱- املاء یا درست نویسی .

۲- رعایت تنقیط یا نشانه گذاری میان جمله ها ، عبارات و امثال آن.

۳- اصول نویسندگی، یعنی ارائه راهنمود هایی برای نوشتن و انشای خوب.

پیش ازینکه راجع به این قواعد توضیحاتی ارایه شود ، لازم است حین نوشتن این نکات مورد توجه قرار گیرد:

۱- عنوان موضوع باید در بالای صفحه و در وسط و نسبت به صفحه های عادی ( یعنی صفحه های بدون عنوان ) یک انچ پائین تر نوشته شود.

۲- سطر نخست، یکی اینکه باید از عنوان نسبت به فاصلۀ سطر های دیگر، فاصله زیاد داشته باشد و دوم اینکه مانند همۀ پارگرافها (سطر های نو یا آغاز بند)، از سر سطر ، یعنی با فاصلۀ بیشتر از کنار راست صفحه آغاز شود.

۳- چهار طرف صفحه باید حاشیه گذاشته شود: در صفحه طرف راست حاشیه کنار راست  و بالای صفحه بیشتر و حاشیه کنار چپ و پائین صفحه کمتر و در صفحه طرف چپ، حاشیه طرف چپ و بالا بیشتر و حاشیه طرف راست و پائین کمتر باشد ( منظور صفحه اول و دوم میباشد).

۴- در مورد مکتوبها، استعلامها، پیشنهاد ها، فرمانها و سایر اوراق، لازم است مبتنی بر ساختمان و شکل فایل و دوسیه، گذاشتن حاشیه طرف راست و چپ مراعات شود تا در وقت سوراخ کردن کاغذ برای گذاشتن در دوسیه و فایل ، نوشته زایل نشود.

۵- هر موضوعی که نوشته یا تایپ میشود، خواه برای نشر در مجله ها و روزنامه ها یا آثار تحقیقی و گزارشها ، بهتر است در یک روی ورق ( یعنی یک صفحه یی نوشته شود) مکتوبهای رسمی ، پیشنهادات و استعلام ها نیز در صورت کوتاه بودن به همین شکل تحریر میشود و در صورتیکه نوشته، چند صفحه را دربر بگیرد، طبعاً، صفحه ها بطور مسلسل شماره زده خواهد شد.

 ۶- داشتن خط خوب و خوانا ، مزیتهای خاصی دارد. اگر مطالب به آهستگی و شمرده نوشته شود ، هم نوشته به آسانی خوانده میشود و هم خط از زیبایی بهره مند میگردد.

۷- در حین نوشتن لازم است، به صحت املاء، انشاء ، قاعده های صرفی و نحوی ، طرز جمله بندی ، توجه به عمل آید تا نوشته نا رسا و ناقص نشود.

۸- در نوشتن مطالب ، رعایت اصول تنقیط ، که یکی از اهم ضروریات در نویسندگی بشمار میرود، باید مد نظر باشد تا نوشته از ابهام و اختلاط مفاهیم مصئون گردد. 

بخش اول

مسائل املائی

از شمار حرفهای الفبای زبان دری (آ، ا ، و ، ی) نشاندهندۀ صوتهای مُصَوِت (واوُل) است که در زبان عربی آنرا حروف علّت میگویند. مشکلاتی که از رهگذر املائی بوجود میآید، بیشتر بسبب طرز نوشتن همین حروف در کلمات است؛ اما نوشتن صامت ها یعنی حروف صحیح چندان مشکلات قابل ملاحظه یی را به بار نمی آورد. به سبب چنین مشکلات ، توجه به مسائل املائی را نیز در نویسندگی مهم تلقی میکنند. اکنون بر سبیل اختصار چند مورد را ذکر میکنیم: 

۱- هرگاه کلمه های مختوم به مصوت یا حرف علت (واو مجهول و معروف) مضاف ، موصوف یا منسوب قرار بگیرند، پس از آنها یک {ی} افزوده میشود: 

واو مجهول      

الف) به حیث موصوف:

سبو                     سبوی شکسته

گلو                     گلوی خشک

گفتگو                  گفتگوی سودمند 

ب) به حیث مضاف {یعنی اضافه به اسم دیگر}

سبو                    سبوی من

گلو                    گلوی انسان

نمو                    نموی نبات

ج) به حیث منسوب: 

سبو                سبوی کابلی

لیمو                لیموی جلال آبادی 

واو معروف

الف) به حیث موصوف:   

بازو               بازوی قوی

مو                 موی سیاه

خو                خوی خوب 

ب) به حیث مضاف: 

بازو             بازوی مرد

مو               موی سر

خو              خوی جوانان

ج) به حیث منسوب: 

آهو             آهوی صحرایی

د) هرگاه حرف {و} در پایان کلمه نشان دهندۀ صامت یا حروف صحیح باشد، در حالتهای موصوف ، مضاف و منسوب حرف دیگری بعد از آن در نوشته نمی آید و واو با کسره تلفظ میشود؛ مانند: جلو اسب و غیره. 

۲- با کلمه های مختوم به الف ممدوده (آ) در حالات موصوف ، مضاف و منسوب یک {ی}: افزوده میشود ؛ مانند : صدا- صدای گیرا، شبها – شبهای زمستان، هوا- هوای بهار و غیره. 

۳- کلمه های دخیل عربی که در اصل مختوم به همزه {ء} به آنها علاوه میشود ؛ مانند: امضاء – امضای متصدی، ابناء- ابنای زمانه، املاء – املای زبان. 

۴- در کلمه های مختوم به (های غیر ملفوظ) که در آنها حرف {ه} نشان دهندۀ زبر (فتحه) است ، در حالات موصوف ، مضاف و منسوب نشانۀ همزه {ء} بالای (ه) نوشته میشود؛ مانند:

خانه                     خانۀ بلند

لانه                      لانۀ زنبور

دره                      درۀ پغمان

۵- هرگاه کلمه های مختوم به (های غیر ملفوظ) با {گان} یا{ها} جمع شوند، ( های غیر ملفوظ) ، حذف نمیشود، مانند بنده – بندگان- بنده ها و غیره. 

تبصره: 

بعضی از نویسنده گان ، از لحاظ املای تاریخی چنین کلمه ها را در جمع با {گان} بدون (ه) مینویسند، مانند نویسنده – نویسندگان – نویسنده ها، قابل تذکر است که در هردو نظر ، همین که کلمه های مذکور با {ها} جمع بسته شوند، {ه} در کلمه ها باقی میماند؛ مانند: بنده ها، نویسنده ها، شنونده ها و غیره.

۶- هرگاه کلمه های مختوم به (های غیر ملفوظ) با هر گونه پسوند (لاحقه) یا کلمه های دیگر بیاید: (های غیر ملفوظ) حذف نمیشود؛ مانند: 

تشنه                  تشنه گی

یافته                 یافته گی 

تبصره : بعضی از نویسنده گان باز هم از لحاظ املای تاریخی ، اینگونه کلمه ها را چنین مینویسند: 

تشنه               تشنگی

یافته               یافتگی 

۷- پسوند نکره ، پسوند اسم معنی پسوند صفت نسبتی با کلمه های مختوم به الف ممدوده (آ). و واو مجهول {و}، واو معروف و های غیر ملفوظ {ه} به شکل (یی) نوشته میشود:

   الف) کلمه های مختوم به {آ}:

   ویلا     ویلایی خرید. (پسوند نکره)

   دانا-     دانایی ، توانایی است. (پسوند صفت معنی)

  آسیا-     مسابقات فتبال آسیایی. (پسوند صفت نسبتی) 

ب) کلمه های مختوم به واو معروف و مجهول {و}: 

      گفتگو- با او گفتگویی داشت (پسوند وحدت)

      لیمو – رنگ لیمو (پسوند صفت نسبتی) 

ج) کلمه های مختوم به های غیر ملفوظ {ه} 

     نامه –      نامه یی فرستاد (پسوند نکره)

    سرمه –      رنگ آن سرمه یی است ( پسوند صفت نسبتی)

د) پسوند های اسم معنی و تنکیر و ضمیری در کلمه های مختوم به {ی} چنین نوشته میشود:

صوفی: ( صوفیی آنست که هر آنچه در کف داری بدهی)

… (پسوند اسم معنی) قول خواجه عبدالله انصاری.

کشتی: کشتیی از دریا میگذشت ( پسوند نکره و وحدت)

۸- {ای} تنها در یک مورد و در صیغه ، مفرد مخاطب فعل ماضی قریب صیغۀ مفرد مخاطب فعل حال اخباری نوشته میشود؛ مانند: 

   آیا مکتوب را نوشته ای؟ ( یعنی نوشته کرده استی)

  و تصریف آن مثلاً در کلمۀ رفته، چنین است:

  رفته ام         رفته ایم

  رفته ای        رفته اید

  رفته است      رفته اند

۹- کلمه های مختوم به الف ممدوده {آ} و {ی} و واو معروف و مجهول {و} و های غیر ملفوظ {ه}، هنگام نوشتن با پسوند های اضافی، به شکل ذیل نوشته میشود:

       پا: پایم، پای مان ، پایت، پایتان، پایش، پای شان

      آرزو: آرزویم، آرزوی مان، آرزویت، آرزوی تان، آرزوی او، آرزوی شان 

     خانه:  خانه ام، خانۀ مان، خانه ات، خانۀ تان، خانه اش، خانۀ شان. 

۱۰- کلمۀ (است) و (استند) چنین نوشته میشود:

الف) پس از کلمه های مختوم به الف ممدوده {ا} مانند

    دانا: داناست، داناستند، دانایند.

ب) پس واو معروف و مجهول مانند:

۱) پس از کلمۀ مختوم به واو مجهول:

        نیکو:  نیکوست، نیکوستند،  نیکویند.

       روبرو: رو به رو ست، رو به رو ستند، رو به رویند، و غیره 

۲) پس کلمه های مختوم به واو صامت؛ مانند: 

     نو: نو است، نو استند، (هستند) نو اند

     جلو: جلو است، جلو استند (هستند) جلو اند.

تبصره: بهتر است که کلمه های مختوم به صامت ها یا حروف صحیح را به صورت مثلاً : مشکلست، آسانست، کمست، خوبست، آنست، همینست، نزدیکست، و غیره نویسیم و الف فعل (است) ، پس از کلمه های مختوم به های غیر ملفوظ و صامتها یا حروف صحیح حذف نشود. 

۳) پس از کلمه های مختوم به {های} غیر ملفوظ و تمام صامتها یا حروف صحیح ، مانند:

خانه: خانه است، گواه: گواه است، چنین: چنین است و غیره.

۴) پس از کلمه های مختوم به {ی} معروف و برخی از دفتانگها ( یعنی پیهم آمدن یا توالی یک مصوت و یک شبه مصوت ) مانند:

مبتدی: مبتدیست، علمی: علمیست، طبیعی: طبیعیست، زیبایی: زیبایست ، دانایی دانایست و غیره.

تبصره:

 نوشتن این کلمه به شکل طبیعی است و دانایی است نیز جواز دارد. 

۵) کلمه های پرسشی ( کیست؟) و (چیست؟) به همینگونه نوشته میشود. 

۱۱- پیشوند ها (سابقه ها) در زبان دری به دو بخش عمده جدا میشوند، پیشوند های صرفی (تصریفی) و پیشوند های اشتقاقی ( کلمه ساز) ، پیشوند های صرفی بدینگونه مشخص میشود: 

۱) پیشوند های {می-} و {همی-} :        

هر گاه این پیشوند ها در جلو فعل های آغاز شده به صامت قرار گیرد، با ماده یا اصل فعل پیوسته نوشته میشود؛ مانند:

میگفت               مینوشت            میگوید          مینویسد

همیگفت             همینوشت           همیگوید        همی نویسد

هر گاه با فعل های آغاز شده به مصوتهای الف مفتوح ، مکسور و مضموم بیاید، باز هم با فعل پیوسته و نوشته میشود؛ مانند:

انداخت- میانداخت، ایستاد- میایستاد، افروخت – میافروخت

هر گاه با کلمه های که با {و} و {ی} آغاز میابد، بیاید، همینگونه نوشته میشود:

میوزید، میوزد، میافت مییابد.

و اما هرگاه با فعل های آغازشده به مصوت {آ} بیاید، جدا نوشته میشود؛ مانند:

آراست، می آراست، آمد، می آمد، آورد، می آرد

۲) پیشوند (ب) که همواره با فعل می آید، به اینگونه نوشته میشود، مانند:

بگفت، بنوشت، بیار، بگیر، بکن.

هرگاه با فعلهای نمودار مصوت (الف مفتوح یا مضموم) بیاید ، الف حذف میگردد و پیش از فعل یک {ی} افزوده میشود، مانند:

افگند- بیفگنند، افگن- بیفگن، افروز- بیفروز، انداخت – بیانداخت.

هرگاه با فعل هایی که با {الف مکسور} آغاز شده باشد، بیاید، الف آن نوشته میشود؛ مانند:

ایستاد، بایستاد. 

هرگاه با فعل هایی آغازشده با حروف نمودار مصوتهای {ی} و {و} بیاید، مانند صامتها پیوسته با فعل نوشته میشود ؛ مانند:

یافت- بیافت، وزید- بوزید.

و هرگاه اگر با فعل های آغاز شده به حرف (نمودار) {آ} بیاید، میان پیشوند و اصل فعل، {ی} افزوده میشود و در نوشتن ، علامۀ (مد) از آغاز فعل حذف میگردد؛ مانند:

آید- بیاید، آورد – بیاورد.

۳) پیشوند نفی {ن} هرگاه با فعل های آغاز شده با حروف صامت بیاید، پیوسته با فعل نوشته میشود؛ مانند:

خورد- نخورد، رفت – نرفت، گفت – نگفت، برد- نبرد، خرید- نخرید و غیره.

هرگاه با فعلهای آغاز شده با حرف نمودار مصوت ( الف مفتوح یا مضموم) بیاید، میان این پیشوند و اصل فعل، یک {ی} افزوده میشود و الف آغازی فعل حذف میگردد؛ مانند :

انداخت – نینداخت، افروخت- نیفروخت و غیره.

اما در کلمه های (ایستاد) و (ایستد) به این شکل نوشته میشود؛ مانند:

نایستاد ، نایستد.

هرگاه با فعلهای آغاز شده با حرف نمودار {آ} بیاید، میان این پیشوند و اصل فعل ؛ یک {ی} افزوده میشود و علامۀ (مد) ، حذف میگردد؛ مانند:

آمد- نیامد، آورد- نیاورد، آراست- نیاراست. 

۴) پیشوند نهی {م} نیز خصوصیت پیشوند نفی را دارد و با فعلهای آغاز شده به حروف نمودار صامت پیوسته نوشته میشود؛ مانند:

مکن، مرو، منشین، مباش و غیره

و اما هر گاه با فعل های آغاز شده به حروف نمودار مصوت بیاید ، مانند پیشوند نفی نوشته میشود؛ مانند:

افروز،     نیفروز ،  میفروز

افگن ،     نیفگن ،    میفگن

انداز ،     نینداز ،    مینداز

۵) پیشوند های کلمه ساز تا حد امکان باید با اصل کلمه پیوسته نوشته شود؛ مانند: 

ام:           امروز ،  امسال ،   امشب

بی:         بیکار   ،  بیرنگ،   بیدرنگ

هر گاه پیشوند {بی} با کلمه هایی بیاید که با حروف نمودار مصوت {آ،ا} آغاز شود، جدا نوشته میشود، مانند:

بی آزار، بی انصاف، بی اراده و غیره.

همچنان هرگاه به حیث پیشنه بکار رود ، از اصل کلمه جدا نوشته میشود، مانند: بی چون و چرا، بی گفت و شنود، بی خورد و خواب، بی کم و کاست و غیره پسوند ها نیز مانند پیشوند ها تا حد امکان به کلمه ها پیوسته نوشته میشود؛ مانند:

نیلگون، باغبان، گلزار، چمنزار، نیستان و غیره 

۱۲)-  {را} از کلمه ها جدا نوشته میشود؛ مانند: 

کتاب را ، قلم را ، حواله را ، جنس را ، آن را ، این را  و غیره.

۱۳)- پسوند جمع {ها} اکثر با کلمه ها پیوسته نوشته میشود؛ مانند:

کتابها، قلبها، جنسها، باغها، جویها و غیره.

هر گاه کلمه های که به ( های غیر ملفوظ ) پایان یافته باشد، در صورت جمع بستن با (ها) {ه} پایان کلمه حذف نمیشود؛ مانند:

نامه ها، جامه ها، خانه ها ، ترانه ها، حواله ها و غیره.

۱۴)- پسوند جمع {ها}، مخصوصاً برای غیر جانداران یا غیر ذوالعقول، به کار برده میشود؛ مانند: پیشنهاد ها، گزارشها، نگارشها، فرمایشها، جنگلها و غیره. اما امروز این پسوند جمع را برای جانداران و ذوالعقول نیز بکار میبرند؛ مانند:

آدمها، انسانها و غیره. اما پسوند جمع {ان} مخصوصاً برای ذوالعقول به کار میرود؛ مانند: مردان، کودکان، محصلان، استادان و گاهی برای غیر جانداران نیز به کار برده میشود؛ مانند: درختان، شبان (شبها)، روزان، شامگاهان، نیمروزان و غیره. 

۱۵)- گاهی بعضی جمع ها دوباره با پسوند {ات} جمع بسته میشود، مانند : وجوهات، احوالات، امورات، رسومات، حبوبات، شؤونات ، لوازمات، عوارضات، فیوضات و غیره که در اصل شکل آنها به ترتیب چنین است: وجه جمع آن وجوه، حال جمع آن احوال، امر جمع آن امور، رسم جمع آن رسوم ، حبه جمع آن حبوبات ، شأن جمع آن شؤون و غیره که سپس با {آت} مجدداً جمع بسته شده اند. بهتر است به شکل جمع اول آن اکتفا شود تا نوشته رسا تر معلوم گردد.

۱۶)- گاهی بعضی اسم ها با (جات) جمع بسته میشود؛ مانند: رسالجات، کارخانجات، روزنامجات، حوالجات، میوجات، نوشتجات، سبزیجات و غیره.

بهتر است تا حد امکان به جای آنها ، کلمه های که به {ها} جمع بسته شده باشد ، بکار رود؛ مانند: رساله ها ، کارخانه ها ، روزنامه ها، حواله ها ، میوه ها، نوشته ها، سبزیها و غیره.

کلمه های مرکب تا حد امکان ، یکجا نوشته میشود؛ مانند: پیشنهاد، دستیاب، جستجو، گفتگو، خریدار، دستنویس، پاکنویس، خوشحال، گلکار و غیره. 

۱۷)- نوشتن کلمه های تنویندار (دو زَبَر دو زیر دو پیش در آخر کلمه ها): تنوین تنها بر کلمه های عربی نوشته میشود و در زبان دری تنها تنوین (دوزَبَر) بر کلمه های عربی مستعمل و رایج میباشد و قواعد نوشتن آن چنین است:

الف) بنا بر قاعدۀ کلّی و رایج در پایان کلمه مورد نظر، یک الف میافزائیم و بالای آن دو زَبَر مینویسیم مانند:

عینناً، نقلاً ، فوراً، قسماً ، احتمالاً، اجمالاً و غیره

ب) تنوین دو زَبَر در کلمه های عربی مختوم به همزه {ء} بر سر همزه نوشته میشود؛ مانند: استثنأ ، جزء و غیره. قابل یاد آوریست که بعضی کلمه هایی که اصلاً تنوین نمی پذیرد ، با تنوین نوشته میشود؛ مانند: تلگرافاً، تیلفوناً ، آناً، زباناً ، ناچاراً و غیره که میتوان بجای آنها ، کلمه های تلگرافی، تیلفونی، آنی ، زبانی و به ناچار را بکار برد.

نوت: ماخذ مطلب فوق: ( روش املای زبان دری اتحادیه نویسندگان کابل-۱۳۶۳خورشیدی)

۱۸)- بعضی کلمه ها را به (یَت) مصدری مینویسند؛ مانند: خوبیت، مردیت، برتریت، و غیره که این ساختمانها در زبان دری خلاف قاعدۀ متداول در زبان عربی ، صورت میگیرد، اگر بجای آن کلمه ها، ساختمانهای ذیل بکار برود ، عین افاده حاصل خواهد شد: خوبی ، بدی، مردی، یا مردانگی، برتری، بهبودی و غیره.

تبصره: کلمه های که با آوردن {یه} مصدری ساخته شوند، آن مصدر را مصدر صناعی میگویند.

این مصدر در حقیقت اسمی است که در آخر یاء نسبت و تاء تأنیت ( یَه) درعربی، و (یت) در دری باشد و برمعنی  مصدر دلالت کند؛ مانند:  ((انسانیه ))   ( انسانیت)  و ((معذوریه)) ( معذوریت). 

{یه} مصدری  به آخر صفات عربی ، اسم فاعل، اسم مفعول، صیغه مبالغه ، صفت مشبهه، اسم تفضیل و صفت نسبی میچسپد و مصدر میسازد؛ مانند: مالکیّت (از اسم فاعل) ، معروفیّت ( از اسم مفعول) فعالیّت ( از صیغه مبالغه) حُریّت ( از صفت مشابه) اهمیّت ( از اسم تفضیل) و غیره.

پس {یت} مصدری به زبان دری، خلاف قاعده و بر طبق قرینه سازی به آخر کلمات غیر عربی افزوده میشوند. طوری که چند مثال را ذکر کردیم و میتوان این چند مثال دیگر را ذکر کرد: خانیّت، منیّت ، آنیّت، شایانیّت و غیره که بجای آنها میتوان خانی، آنی ، شایانی و امثال آنرا استعمال کرد و {ی} مصدری باشد.

قابل یادآوریست که (یت) در کلمات وصیّت، رعیّت، بقیّت، اذیّت، مزیّت و مانند اینها مصدری نیست ، بلکه این ها اسمهای معتل الاخری هستند بروزن  فَعیلَه که یاء اصلی آنها در (یاء) زاید فعیله ادغام شده است . برخی از اینها هم بصورت (یه) و هم به صورت (یت) آمده اند؛ مانند: بقیه – بقیت، بلیه – بلیت، هدیه- هدیت، سجیه – سجیت و غیره.

همچنان باید علاوه کرد که کلمۀ نیت مصدر عادی ثلاثی مجرد است که در اصل نویه بر وزن فِعلَه بوده است که اصل آن چنین میباشد:

واو ساکن ماقبل مکسور قلب به یاء و یاء در یاء ادغام گردیده است:

نویه—– نــــییـــَه —- نیَـــــه—- و نیــــَت.

همچنین صلاحیت، کراهیت و رفاهیت مصدر عادی ثلاثی مجرد اند نه مصدر صناعی ، بنا بر آن نباید آنها را به تشدید تلفظ کرد یا نوشت ( برای شناخت بیشترکلمه هایی که با (یت) مصدر صناعی ساخته شده اند ، میتوان به کتاب های (یت) مصدری تألیف مجتبی مینوی ، و کتاب عربی در فارسی تألیف خسرو فرشیدورد، مراجعه کرد.) 

۱۹)- کلمه های همزه دار و طرز نوشتن آنها:

کار برد همزه در کلمه ها، دقت و توجه زیاد را میطلبد؛ زیرا استعمال آن باید بر اساس قواعد صورت بگیرد، در غیر آن سهو بوجود خواهد آمد.

همزه در کلمه های عربی ، هم در وسط و هم در آخر کلمه می آید. درینجا بحث بالای طرز نوشتن همزه در کلمه های دخیل عربی در زبان دری است که به گونهء (زیر) بر سبیل مثال مشخص میشود: 

(۱) –  در آغاز کلمه ها به شکل {ا} نوشته میشود، مانند: اتفاق ، امتنان و غیره. 

(۲)- هرگاه همزه در پایان کلمه ، بر کرسی (ا) . {و} نشسته باشد، همزه حذف نمیشود؛ مانند : مبداء- مبدأ زبان، لؤلؤ- لؤلؤ ناب. 

(۳)- در آن دسته از کلمه های عربی که بر وزن ( فاعل) ، (فواعل) و (فعائل) باشند، در زبان دری به جای همزه (ی) مینویسند؛ مانند:

الف)         قائل                       قایل

              سائل                      سایل

              جائز                      جایز

 

ب)          فوائد                      فواید

             جوائز                     جوایز

             عوائد                      عواید

           

ج)         شمائل                    شمایل

            دلائل                      دلایل

            مسائل                    مسایل وغیره 

(۴)- هر گاه حرکت حرف ماقبل همزه فتحه باشد؛ همزه برکرسی (ا) نوشته میشود؛ مانند: تأثیر، تألیف، تأریخ، رأس، مأمور و غیره

(۵)- هرگاه حرکت ماقبل همزه ضمه باشد، همزه بر کرسی (و) نوشته میشود؛ مانند: لؤلؤ، مؤتمن و غیره.

(۶)- همزه مضموم ماقبل متحرک بر کرسی {و} اول نوشته میشود؛ مانند: رؤوس، شؤون و غیره نیز آمده است.

(۷)- همزه مکسور ماقبل متحرک بر کرسی (ی) (یای بی نقطه) نوشته میشود؛ مانند : رئیس و غیره.

(۸)- همزهء مفتوح ماقبل ساکن بر کرسی {ا} نوشته میشود؛ مانند: مسأله و غیره.

(۹)- همزه مفتوح ماقبل {ی} ساکن بر کرسی {ی} (یای بی نقطه) نوشته میشود؛ مانند: هیئت وغیره.

(۱۰)- همزه مکسور ماقبل ساکن بر کرسی {ی} (یای بی نقطه) نوشته میشود؛ مانند: اسئله (جمع سؤال) و غیره.

(۱۱)- همزه مضموم ماقبل ساکن و مابعد {و} بر کرسی {و} نوشته میشود؛ مانند: مسؤول و غیره.

(۱۲)-  کلمه های مآخذ ( جمع مأخذ)، لالی ( جمع لؤلؤ)، مآل، مآب، مآثر، اجراآت، منشأت و امثال این ها به همین شکل نوشته میشود.

(۱۳)- کلمه های که در اصل عربی همزه ندارد، بدون همزه نوشته میشود؛ مانند: موفق، موقت، موظف، موجز، مصون و غیره.

(۱۴)- کلمه های که در اصل عربی همزه دارد، در شکل فاعلی و مفعولی با همزه نوشته میشود؛ مانند: مؤرخ (از تأریخ)، مؤدب (از تأدیب) ، مؤکد (از تأکید)، مؤنث (از تأنیث) ، مؤخر (از تأخیر) ، مؤثر (از تأثیر) و امثال اینها.

(۱۵)- همزه یی که در پایان کلمه های عربی بدون کرسی نوشته میشود، حذف نمیگردد؛ مانند: سوء ، جزء ، شیء و غیره.

۲۰-  کلمه های ذیل در حالتهای فاعلی و مفعولی به دو شکل نوشته میشود:

    شکل فاعلی                شکل مفعولی

    مدعی                       مدعا

    محتوی                     محتوا

    مستوفی                    مستوفا

    مقتضی                    مقتضا

    منتهی                      منتها و غیر

۲۱-  هرگاه کلمه های (بعض) ، (برخ) ، (بخش) و امثال اینها، در عبارتهای اضافی، توصیفی و نسبتی آید، چنین نوشته میشود:

     بعضی مردم، برخی اول، بخش دیگر، اما اگر پس از آنها پیشینۀ (از)، آید، چنین نوشته میشود: بعضی از مردم، برخی از این کتاب، بخشی از این فصل.

۲۲- {که} از کلمه ها جدا نوشته میشود، مانند: مردی که آمد، چنان که گفته شد، زمانی که آمدی، طوری که نوشته شد.

۲۳- کلمۀ هیچ جدا نوشته میشود، مانند: هیچ چیز، هیچ کس، هیچ گونه، هیچ جا، هیچ وقت، هیچ گاه، هیچ یک، هیچ کدام و غیره.

۲۴- کلمه های عربی بروزن تَفعـِیل به دو (یا) نوشته میشود، مانند: تعیین، تغییر، تمییز، تبیین و کلمه های عربی بر وزن تــَفَــعُــل به یک (یا) نوشته میشود، مانند:تــَعَــیُن(به فتح تا و عین و ضم یای مشدد) و تَــغَـــیّـــُر،  البته کلمه تمیز مأخوذ از کلمۀ تمییز به معنی فرق و امتیاز ، از لحاظ تلفظ با کلمۀ تَــمَـــیـــُز، به معنی جدا شدن و فرق و جدایی پیدا کردن، تفاوت دارد.

۲۵- گذاشتن و گزاردن: گاهی در شکل املایی و حتی در محل کار برد و معنای آنها اشتباه روی میدهد. در حالیکه این دو مصدر از هم فرق دارد.

گذاشتن با (ذال) معجمه به معنی نهادن و اجازه دادن است و امر آن بگذار و اسم فاعل آن گذارنده است. مثلاً در این جمله: ( بگذار تا ببینم) که بگذار امر از گذاشتن به معنی اجازه بده، میباشد.

در ترکیب (قانون گذار) گذار با ذال مخفف گذارنده است و آن اسم فاعلی است که از گذاشتن به معنی نهادن و وضع کردن میباشد. پس قانون گذار ، یعنی واضع قانون وقانون گذاری یعنی وضع قانون است.

یک معنی دیگر هم گذراندن است و در این صورت گذاشتن مصدر متعددی گذشتن است. پس فعل بگذارد به معنی بگذارند است.

کلمۀ کار گذار هم از همین معنی گذاشتن گرفته شده و معنای آن گذراننده و اجرا کنندۀ کار است.

گذشتن با ذال معجمه به معنی عبور کردن و طی شدن و ( درگذشتن)؛ به معنی صرف نظر نمودن ، از مشتقات همین مصدر است و گذار و گذر به معنی عبور و معبر و کلمه های هامون گذار، رهگذار، رهگذر و گذران مأخوذ از همین اصل میباشد.

اما (گزاردن) با {ز} در زبان دری به چند معنی آمده است به این تفصیل:

۱- ادا کردن ، چه در ادای امانت و قرض باشد، چه ادای سخن و خدمت و سپاس پس کلمه های شکر گزار و سپاس گزار و امثال آنها اگر در ادای معنا کردن باشد باید با {ز} نوشته شود

۲- معنی دیگر گذاردن ، تعبیر کردن است و (گزارش) و (گزاره) به معنی شرح میباشد.

۳- یکی از معانی (گزاردن) ترجمه کردن است و (گزارنده) به معنی مترجم میباشد.

۴- معنی دیگر (گزاردن) شرح دادن است و (گزاردش) و (گزاره) به معنی شرح میباشد.

   با همین ابراز نظر ، میتوان در مورد طرز املای کلمه های (گذاشتن) و (گزاردن) و مورد استعمال هر یکی بر اساس مفهوم و مدلول آن، توجه کرد.

۲۶- پسوند (بـ)که بر اسم می آید و صفت یا قید و گاهی اسم دیگر میسازد از نوع (به) اضافه نیست، باید به اسم پیوسته نوشته شود، مانند: بِخرَد (خردمند) بهوش، (هوشیار) بسزا (سزاوار)، بکلی، بجد (جدی) بخصوص و غیره.

۲۷- عدد ها باید از کلمه ها جدا نوشته شود:

یک روز، یک ماه، یک سال، یک هفته و غیره.

۲۸- هر چند (را) باید از کلمه ها جدا نوشته شود، مانند:

یکی را ، شخص را، آب را، حواله را، مکتوب را، اتاق را و غیره. لیکن (را) در این چند کلمه یک جا نوشته میشود: مرا، ترا، کرا، چرا و غیره.

۲۹- ( چه) باید جدا از کلمه نوشته شود:

چه کار دارند، چه گویم، چه کار میکنی، چه مینویسی و غیره ولی در کلمه های ذیل به صورت پیوسته نوشته میشود: چرا، چگونه، چسان، چطور و غیره.

این ها نمونه های اندکی از مسائل املائی بود، البته با مراجعه به کتابهای که در زمینۀ نویسندگی نوشته شده است ، میتوان معلومات بیشتر حاصل کرد.

سید همایون شاه (عالمی)

۲۲ اگست ۲۰۱۲م

افغانستان

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما