پارلمان
تاریخ نشر پنجشنبه نهم سنبله ۱۳۹۱ – ۳۰ آگست ۲۰۱۲ هالند
با توجه به آنعده از وکلای محترمی که به آرزوی خدمت به هموطنان شان وارد پارلمان شدند و متاسفانه در اقلیت کامل بسر می برند و بودن و نبودن شان هیچ تآثیری در روند فعالیت های مجلس نداشته و آنها نیز قربانی دسیسه بازان و قدرت طلبان شدند این سروده را تقدیم شما خواننده گان محترم می نمایم، امید مورد توجه قرار گیرد.
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
بیست و نهم آگست
چه دردناک وغم انگیزوسوزناک خبراست
و پارلمان وطن دستِ جمعِ حیله گراست
برای عزت و نام و شرف روانه شدند
به رأی ملت بیچاره ای که در بدر است
به حیرتم که نشستن وکیل نمی داند !
درین زمانه که دنیا همه نظاره گر است
زبان به نقد و شکایت چگونه باز کنم
که کاسه های جهالت ز آش داغ تر است
چه ظالمانه گرفتار شدیم به خانه ی خود
بیا نگرکه حکومت بدست کورو کر است
میان مجلس ما و رجز خوانی چه فرق
که خودستایی دراینجا نشان زور وزر است
یکی زند به لگد واندگر به شاخه ی زور
مگر خدای نکرده مقامِ گاو و خر است؟
بیا نگر به وکیلی که داشت لنگه ی کفش
بجای پا بدستش ، سفیر ِشور وشر است
همانقدر به تو گویم که غصه ها دارم
ز آنچه آمده بر سر اگرچه در گذر است
نهالی را که به آراءی خویش پروردیم
به باغ عمر وطن هر کدام بی ثمراست
بس است ( بشیر) دگرانتظار ِبیش از حد
برای آنکه در آنجا نهادِ بی اثر است
قیوم بشیر
دیدگاه بگذارید