استاد عبدالرؤوف راصع درگذشت
تاریخ نشر سه شنبه ۲۶ جوزا ۱۳۹۴ – ۱۶ جون ۲۰۱۵ هالند
استاد عبدالرؤوف راصع درگذشت
قیوم بشیر « هروی »
استاد عبدالرؤف راصع نویسنده ، منتقد و پژوهشگر توانای کشور که در شهر ملبورن کشور آسترالیا اقامت داشت روز گذشته بر اثر سکته قلبی جهان فانی را وداع نموده و به دیدار معبود شتافت ، استاد راصع فرزند غلام نبی د رسال ۱۳۲۰ در شهر باستانی هرات دیده به جهان گشوده بود، پس از پایان تحصیلات د رکشور عازم ایران گردید و درآنجا به کسب تحصیل در رشته روزنامه نگاری پرداخت .
مرحوم راصع در نقد و بررسی نوشته های هنری و ادبی ید طولایی داشت . بیش از چهار دهه از عمرش را در زمینه نویسندگی برنامه های رادیو افغانستان با مطبوعات همکاری کرد وبیشتر نوشته هایش نیز دربارهء هنر وادبیات بود .
مرحوم راصع مدتی مسئول مجلات روغتیا ، زیری و هنر ارگان اتحادیهء هنرمندان در کشور بود. زمانی بحیث ویراستکار کتاب های درسی دانشگاههای افغانستان کار میکرد . وی مدتی نویسندهء برنامه های شهر قصه ، جوانه ها ، سرود و سخن و آدینه روز در رادیو افغاانستان بود.
به نوشتهء سیما ها و آوازها ، مجموعه های نقد قصه های محاصر افغانستان ، نگرش و بررسی عاشقانه های اجتماعی و انسان تماشاگر در بررسی تأثیر فیلم های سینمایی بر روان انسان ، ازدیگر اثار زنده یاد استاد راصع است . از مقاله هایش « نظری در بارهء طنزهای هارون یوسفی است که در سیماها و اواز ها نیز آمده است.
زنده یاد استاد راصع را اولین بار حدود ۲۵ سال قبل در غربتکدهءپاکستان در دفتر جریده پیام شهداء در پشاور که بنده مدیر مسئول آن بودم ملاقات کردم ، ایشان در آن وقت در شورای ثقافتی با مرحوم صباح الدین کشککی در اسلام آباد همکار بودند. خوشبختانه در ۱۲ سال گذشته در شهر ملبورن سعادت همصحبتی با ایشان را داشتم و از اندوخته های مرحوم کمابیش استفاده میبردم. مرحوم استاد راصع بدون شک بگردن من حق استادی داشتند و مرگ ایشان برایم غیر قابل تصور بود. قابل تذکر است که مرحوم راصع زحمت نگارش مقدمه ای بر نخستین مجموعه اشعارم تحت عنوان ترانه ی لالایی را نیز متقبل شدند که بعنوان یادگار با ارزشی برایم باقی مانده است.
مرگ استاد راصع یک ضایعه جبران ناپذیری است به جامعه فرهنگی کشور و بخصوص خطه ادب پرور هرات باستان.
در پایان درگذشت زنده یاد استاد راصع را به فرزندان ایشان ، فامیل های وابسته ، دوستان و آشنایان و همچنین جامعهء فرهنگی کشور تسلیت عرض نموده از خداوند متعال شادی روح آن مرحوم را آرزو داشته برای بازمانده گان صبروشکیبایی تمنا دارم.
واینک ابیاتی را در سوگ آن بزرگمرد تقدیم حضور شما عزیزان می نمایم
بریده باد دستم که به مرگ حضرت استادم مرثیه می نویسم
هجران
ای دریغا رفت استادم دلم بیتاب شد
کز فراق رفتنش بس دیده ها پر آب شد
سیل غم آمد گرفت این وادی شهر مرا
چشم بست استاد ما وتا ابد در خواب شد
سوختم در آتش هجران او با صد دریغ
روز ما تاریک و شام تیره بی مهتاب شد
بسکه دارم سینه ای آتشفشان اندر فراق
غصه میبارد«بشیر» بزم عزای ناب شد
قیوم بشیر « هروی »
ملبورن – آسترالیا
شانزدهم جون ۲۰۱۵
درود به قیوم جان بشیر ، مرثیه زیبا و عالیست . روح استاد عبدالرؤوف راصع شاد و خداوند مغفرت کند . وی سالها بامن همکار بود و انسان خیلی خوب و همیشه دوستان را اگر مشکلی داشتند کمک میکرد. به بازمانده گان شان صبر جمیل آرزو میکنم. موفق وسلامت باشید خداوند بیامرزد. مهدی بشیر
سروده عالی در وصف رادمرد قلم وفرهنگ است.
روح ان شاد اما افوس که در دیار غربت باد های ۱۲۰ روز که از پشت تپه های تخت سفر بسوی شهر می وزد از انکه محروم نمیشد از دست فرزند نا اهل وطن محروم شد لعنت بر انها
خداوند روح شانرا شاد و بهشت برین نصیب شان باد همچنان به بازماند گان و عزیزان شان تسلیت میگویم .
بسیار مرثیه زیباست سلامت باشید شاعر فرهیخته .
برادر گرامی ام مهدی جان ! ضمن عرض تسلیت مجدد به خانواده محترم راصع ، دوستان ایشان و جامعه فرهنگی کشور بدون شک درگذشت استاد راصع عزیز یک ضایعه جبران ناپذیری است که فقدانش را همیشه احساس خواهیم کرد. چه خوب شد چند ماه قبل زمانی که به ملبورن تشریف آورده بودید دیداری پس از سالها با مرحوم راصع عزیز انجام پذیرفت و خاطراتی زنده گشت . روحش شاد ویادش گرامی باد.
محترم برهان عزیز ! از حضور پرمهر تان سپاسگزارم . زنده باشید.
سپاسگزارم حضور پرمهرتانم خواهر گرامی بانو عزیزه عنایت عزیز.
سرفراز باشید.