۲۴ ساعت

10 سپتامبر
بدون دیدگاه

دوبیتی ها

تاریخ نشر دوشنبه ۲۰سنبله  ۱۳۹۱  –  دهم  سپتامبر ۲۰۱۲ هالند

احمد روئین “رهنوش, زریر”

احمد روئین"زریر"

احمد روئین”زریر”

دوبیتی ها

****

سکوت کافه را سیگار میزد

غمی در سینه اش گیتار میزد

شبی که شاعری از نوک پنسیل

یکا یک واژه هارا دار میزد

****

سرش در دامن پاییز خفته

بروی ماسه های ریز خفته

درخت نارون در ساحل رود

تبر خورده, فتاده, تیز خفته

****

به شهر آیینه خورشید خسته

در آغوش خیابان بید خسته

گدا با موج«نان آمد نیامد؟»

نگاهش تا در امید خسته

****

کمی از تلخی شب مینویسم

بلی از شب, نه از تب مینویسم

تبی از طعم لبهایی…و حالا

به ظرف شوکران لب مینویسم

****

صدف در شعر دندانت شکسته

تغزل در نگاهت نقش بسته

حضور لعل نه شاید به لبهات

شقایق رده رده نقش بسته

****

شمالیی تنت فریاد میزد

گمانم تاکها را باد میزد

لبم آنشب که می غوطید و بوسه

به گرداب لبت میداد, میزد

****

خیابان خلوت و خلوت تر از من

سراید مرگ را راحت تر از من

چی مرگی خفته در رگهای جاده

عرق میخندد او صورت تر از من

مسیر کلکهایت رودباری

****

لطافت سبک ِ شعریِی تن ِ تو

غزل آیینۀ پیراهن ِ تو

نگارش های تزئینی نّمادیست

حضور ِ عشق را در دامن تو

****

شکار آسوده و پرواز غمگین

قناری در کنار باز غمگین

سکون سنگینتر از هنگامه مرگ

خصومت در ورای آز غمگین

****

تو در آیینه شهرت میفروشی

به آموی غرورت میخروشی

من و یک عمر رنج بی توئی ها

فضایم سرد, لبریز خموشی

****

احمد روئین “رهنوش, زریر”

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما