“من” و “تو”
تاریخ نشر جمعه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ هالند
شریف حکیم
۲۸جنوری ۲۰۱۲ سیدنی– آسترالیا
“من” و “تو”
*****
خدا چون نقش می بست این زمین را
کجا بنوشت رویش هند و چین را
مگر خودخواهیی آدم بدان شد
که بخشی از من و بخشی از آن شد
به جای واژۀ “ما” شد “من” و”تو”
به قاموس بنی آدم سخن گو
کسی با حیله و تذویر و نیرنگ
کسی با حملۀ پنهانی و جنگ
به دور قطعه خاکی خط کشیدند
ز”تو” ها رشته های خود بریدند
ازین جا جنگ “تو” و “من” شد آغاز
که انجامش نماید همچو یک راز
برای جنگ لشکر شد ضرورت
دلیل بر دشمنی ها و کدورت
به تنهایی ز لشکر کی شود کار
ویا با خنجروشمشیر و تلوار
برای جنگ یک انگیزه باید
که لشکر را به سنگر ره گشاید
بسی انگیزه ها در کار بستند
“تو” و “من” را به آن افسار بستند
ازین انگیزه ها یک آشیان شد
دوم دین و سوم قوم و زبان شد
بنام مام میهن کشته بسیار
بسی کشتار ها پیوسته بسیار
بنام دین که ما خود شاهدانیم
برادربر برادر بدگمانیم
رود اولاد یک آدم به صد ره
نه از دین با خبر نهِ از خود آگه
یکی شیعه دگراهل تسنُن
یکی عبدالوهابی گشته از بُن
نباشد حاجتِ اِستیزۀ کُفر
مسلمان گور خود کردست چون حُفر
هوای جَنَتَش گر رفت بر سر
شود او انتحاری ای برادر
پری و حورو غلمان انتطارند
چه پروا کشته ها گر بیشمارند
بیا ای “تو” که خون ماست یکرنگ
بسی بیهوده شد در عرصۀ جنگ
بیا ای “تو” که درد ماست یکسان
گذر از فرع در اصلیم انسان
علاج این درد ها را “ما ” شدن هاست
ز ” دویی ” دوری و ” یکجا ” شدن هاست
سراپا شعرِموزون است وزیباست
کلام وگفته هایت جمله برجاست
زِ ما و تو وطن برباد گردید
فروغ مامِ میهن عزتِ ماست
فروغ
خیلی پرسوز!
دوست وبرادرگرامی مُحترم شریف جان حکیم!امید است بلطف الهی تندرست وروزگارتان بخوشی بگذرد.در باره ای شعر بس ارزنده ،حکیمانه ودلگیر تان،که مرا تا مغز استخوان سرایت ودرعین حال بوَجد انداخت،از زبانِ گویا ومغزِپرتوان تان ممنون ومتشکرم.یقیناًاندیشه ای عالی شما هر انسان متفکر را بخود میپیچاند،وجنبه ای فلسفی ای زندگانی را گوشزد اومینمایدواهمیت هستی را باوواضحتر میسازد.دوست گرامی برای شما از درگاه رب العزّت صحتی کامل وتوانایی بیشتر وطول عُمر را استدعامینمایم.شاد وموفق باشید!(خشنود)
haqeqatdar haqeqat,zeaba sorada shoda,ay kash hama ma meshodeem.
بی نهایت زیبا ، حقیقت گفته اید