روح پرّان
تاریخ نشر جمعه ۵ اکتوبر۲۰۱۲ هالند
سید همایون شاه (عالمی)
۳۰ سپتمبر۲۰۱۲ م
افغاننستان
روح پرّان
*****
در جهان حیران شدم ای خـــــدای داد رس
در خودی نالان شدم ای خــــدای داد رس
نفس شمشیری کشید در هـــــوس قلبم درید
کوه در عصـــــیان شدم ای خدای داد رس
دل به دنیا مبتلا، شد خطـــــا پشت خطــــا
راســـــــــتی نادان شدم ای خدای داد رس
در تجمل های نفس دیده ام مــــوج هوس
باز سرگــــــــردان شدم ای خدای داد رس
عمر از پنجاه گذشت نیست دیگر باز گشت
درد بی درمــــــان شدم ای خدای داد رس
از خجــــالت موم شد جسم نافرمــــــانِ من
از خودم پنهـــــــان شدم ای خدای داد رس
بیقــــــــــــراری یافتم کوه را بشگــــــافـتم
دیدی سرگــــردان شدم ای خـدای داد رس
بادۀ عرفان کجاست چون نی من بینواست
در نفیر جـــــــان شدم ای خدای داد رس
قطع کردم از بَدان دیگر از خویشم مـــران
همـرۀ خوبان شدم ای خـــــــــدای داد رس
کینه بزدودم ز دل، رحم در این آب و گِــل
در خط پاکـان شدم ای خــــــدای داد رس
روح گر تابان شود آدمـــــــــی پـرّان شود
آنچه گفـتی آن شدم ای خـــــــدای داد رس
با همـای عشق تو، جان (همایون) می شود
از تو من اینسان ای خـــــــــدای داد رس
سید همایون شاه (عالمی)
haqeqatan zeba soroda shoda
SHER BISYAAR ZEBA, MAGAR DA AAKKHER (SHODAM YADET RAFTA)
AZ TU MAN EINSAAN SHODAM AY KHUDAYE DAAD RAS.