“دامان صبح “
تاریخ نشر جمعه ۵ اکتوبر۲۰۱۲ هالند
شریف حکیم
اپریل ۲۰۱۲ سیدنی – آسترالیا
“دامان صبح “
*****
وقتی آتش میزند خورشید بر دامانِ صبح
از شقایق پیرهن پوشد تنِ عریان صبح
شب چو می بازد نفس های پسینِ خویشتن
می د مد روحِ سحر در پیکرِ بی جان صبح
آفتاب آهسته می دزدد به نیرنگ و فریب
نشۀ خوابِ سحر از بسترِ چشمانِ صبح
زآب چشمِ گل طهارت میکند مرغِ سحر
تا زند فریاد ، گوشِ خفته را ، آذانِ صبح
رُخ به اشکِ غنچه شوید نو عروسِ سبزِ باغ
جامه بر تن میکشد از سوسن و ریحانِ صبح
هست صبحی دیگرو یا شام دیگر هیچ پرس
ای بسا شبها که سر کردیم در ارمانِ صبح
شریف
با تقدیم عرضِ سلام
سالها برآرزویِ صبح دیگر خفته ایم
تاکه بر گیریم بار دیگر ازدامانِ صبح
بلی،به ارمان یک صبح دلانگیز!
خیلی زیبا!