دیگ بی سر پوش
تاریخ نشر شنبه ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند
نوشته نذیر ظفر
ورجینیا – امریکا
دیگ بی سر پوش
*****
بر وطن که می بینم دیگ بی ســــر پوش است
هر که در میان آن خود سر انه در جوش است
در کلان ؛ کلانی نیست خورد را نشانی نیـست
هر که قدرتی دارد بیخود است و مد هوش است
علم با هنر هـــر دو در اســـــــــارت زور است
نو کران ســیم وزر دایم حلقه در گوش است
اهل خبره از وحشت سوزد و به غــــــــــم سازد
منتظر پی فردا گوشه خفـــــــــته خا مو ش است
وقت کیسه پـــــر کردن آمــــــده دین مـــــــــیهن
دزد و قا تل و جانی یاورو هــــــــم آغوش است
گــــه به محــــضر مردم مـــی ربایــــــــد آدم را
کس نمی کند پرسان ؛ جمله خواب خر گوش است
نذیر ظفر
ما به گوشه ای خفته زهرِ جنگ مینوشیم
موتران جنگ سالار ،هر کدام زره پوشست
فروغ صاحب معظم با عزض ادب خد مت شما بی حد عالی است
بسیار با إحساس سروده اید محترم ظفر.