غزل گریه می کنم
تاریخ نشر سه شنبه دهم قوس ۱۳۹۴ – اول دسامبر ۲۰۱۵ هالند
غزل گریه می کنم
سید همایون شاه “عالمی”
اول دسامبر ۲۰۱۵ م
کابل، افغانستان
تو رفتی ای نگـــــــار، غزل گریه می کنم
بر یادِ آن لـــــــبانِ عسل گــــــریه می کنم
بود الفتــــی که هیچ مــــثالـــــــش ندیده ام
عشق ترا به اوجِ مَــــثل گـــــــریه می کنم
هجــــــرِ تو آسمــــــــــانِ مرا ابرِ تیره داد
با مــــاهــتاب و مهر و زحل گریه می کنم
گشته است در فـــــراق تو میدانی ای پری
روزم به شام تار بدل گـــــریه مــــــی کنم
چندی کــــنار گلــــــــشن تو خنده کرده ام
در غیرِ آن که من ز ازل گـــــریه می کنم
در عـــــــاشقی گذشت مرا این حباب عمر
پرسند اگـــــر مرا ز عمل گــــریه می کنم
گـــم گـــــشته ام زخــویش ندانم چه میشود
دارم چو در حــواس خلل گـــــریه می کنم
دیوانه گــــــشته زارهمایون ز درد عشق
درکوی ودشت و باغ و محل گریه می کنم
سید همایون شاه “عالمی”
اول دسامبر ۲۰۱۵ م
کابل، افغانستان
درود به جناب عالمی عزیز ، سروده زیبا ،عالی و مملو از احساس پاک تان است .خداوند به تمام مردم ما رحم کند و هیچکس گریه و غم در زندگی نداشته باشند . همه همیشه خنده به لبان شان باشد و در صلح و صفا با برادران و خواهران خود زندگی کنند . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
دوست نهایت عزیز و فرهنگی مهربان ممنون شما برایتان موفقیتهای مزیدی آرزو دارم
شاد و پیروز باشید.