چه کنــــم چاره ندارم
تاریخ نشر جمعه ۲۳ نوامبر ۲۰۱۲هالند
چه کنــــم چاره ندارم
احمد محمود امپراطور
دوم قوس ۱۳۹۱
کابل افغانستان
شده چند روز ز تو نامـــه و پیغامم نیست
روز شب رفتـــه پیهم سحر و شامم نیست
چشم پر اشک و هوای دل من غـــم آلود
بجز ازخون جگر شربت در جامم نیست
بزبان نام تو دارم چو نفس بر لب خویش
که به شیرینـــی نام تو دگـــر نامم نیست
شهپـــــر مرغ خیالم شده بشکسته و زار
به هوای پر بشکستـــــه ام آرامم نیست
عشق شوریده و دیوانگری ها و جنون
به نگاه تو شد آغـــازم و انجـــامم نیست
چه کنــــم چاره ندارم که خودت ننمایی
ضعف در جسم من و قدرتِ در گامم نیست
حلقه ی چشم تو شد بسته بهر رشتهء جان
خود بدام تو هم و بر دیگران دامم نیست
در خرابـــــات تو آبـــادم و آبـــاد شدم
تو مراد منی و چشم به هر خامم نیست
رخ زیبای تو خورشید دلِ محمود است
ماه را در افق چــــرخ لبِ بامم نیست
——
احمد محمود امپراطور
چقدر جذاب است و سوزنده!
استاد گرانقدر شاعر وارسته کاکاء بزرگوارم
محترم “بشیر” صاحب.!
از بدست نشر رساند این غزل به سایت زیبا و
پرطرفدار ۲۴ مان یکجهان تشکرات می نمایم.
خداوند شما را بسلامت داشته باشد :)
درود به بانو مهربان محترمه شهلا ولیزاده..!
از نوازش و محبت بی کران معنوی شما یکجهان
تشکرات و امتنان می نمایم
سایه لطف و نوازش تان مستدام
آینده بس درخشانى در تو میبینم اى جوان . سروده هایت همه پر مغز ، شیوا و دلنشین اند .
همیشه امپراطور غزل باشی محمود جان
درود ها و تمنیات فراوان نثار تان………!
به ویژه از جناب محترم شریف “حکیم” صاحب و جناب محترم
صادق “پیکار” صاحب که التفات و کوچک نوازیشان همچو گلستان همیشه بهار با عطر گل های متنوع و نسیم با طراوت بامدادی شامل حالم است از ایشان
با بهترین و پسندیده ترین واژه ها و با خلوص نیت و بدون آلایش تشکرات و امتنان و سپاس گذاری می کنم.
عمر طولانی ، صحت کامل و قامت سرو تان رکین باد….
با عرض حرمت
امپراطور