روزگارِ تلخ
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲هالند
« روزگارِ تلخ »
شریف حکیم
نوامبر ۲۰۱۲
سرزمینم را چه تلخ افتاد وضعِ روزگار
کز دلش فریاد برخیزد ز دامانش شرار
موج دریایش ندارد مستی و شوری دیگر
کوهسارانش فرو اندر سکوتِ مرگبار
خانۀ دزد است و رهزن ، دزدی و یغماگری
کشورِ آزادمردانِ سبکبال و عیار
در دلِ بالاحصارش اجنبی دارد کمین
پاسدارِ غیر باشد عزتش را پاسدار
در نظامِ مُلک دستِ اهل کم دارد اثر
اختیارِ کشور افتاده بدستِ نابکار
اهلِ علم و اهلِ فرهنگش بیرون انداختند
لیک اندر خانه بی فرهنگ یابی بیشمار
دفتر و دیوانِ دولت خانۀ فسق و فساد
رشوه و رشوت ستانی گشته اصلِ کارو بار
هر خر و خرکارِ قومش صاحبِ منصب شود
آن سبک مغزی که دارد قدرتی در اختیار
از زنِ بدبخت چون پرسی که آن جنسِ لطیف
مِهر اگر ورزید با کس ، شد جزایش سنگسار
دخترانِ ماهگونش بندِ دیوار و درند
چهرۀ مهتاب بینی ، خفته در ابرِ حصار
گاه پنجابی گهی ایرانی و گاهی عرب
فتنه انگیزند اینجا ای برادر هوشدار
کس به فکر خانۀ تحقیق یا فرهنگ نیست
لیک باشد نقشۀ اُم المدارس زیرِ کار
گر شود آگه ز پولِ مصرفِ تعمیر آن
مو به جان مردِ با احساس گردد استوار
با چنین هنگفت پولی ، در چنین ملکِ فقیر
غیر عقلانیست تدبیری چنین از اهل کار
ما به نان و خانه و یک لحظه راحت احتیاج
شیخ در فکری که سازد پایۀ دین برقرار
اعتراض ما نه بر دین است و نه دین خانۀ
مرجع تشویش ما باشد برون از این شعار
خانۀ دهشت گری ترسم نگردد مُلک ما
از هجوم و کثرتِ عمامه پوشِ جان نثار
آنکه از دین صِرف این داند که جنت میرود
گر کُشد هرآنکه چون او نیست در یک انتحار
دلانگیز است و سوزناک!
جناب حکیم سلام تقدیم است
کاملاً بیانگر حقایق درد ها ورنج وآلامِ مردم مابوده
وبیانگر واقعیت ها تلخ جامعه ای ما میباشد و بامهارت
وزیبا یِ خاص سروده شده است قلم تان همیشه توانا و روشنگر باشد
گر بگیرد هر شریفِ تیغِ جوهر دار بدست
می کند آخر ز دامان وطن دشمن فرار
با عرض حرمت جوهر
شریف جان،
سروده تان خیلی عالی و پر محتوی برای وطن است. قلم تان روان و رسا باد!
شریف جان،
سروده تان خیلی عالی و پر محتوی است. قلم تان رسا و روان باد!
شریف جان بسیار عالی:
گل شگفته خواهد شد
یک بهار آزادی…
من سرود خواهم خواند
بار بار آزادی…