زمزمۀ عشق
تاریخ نشر دوشنبه دهم جوزا ۱۳۹۵ – ۳۰ می ۲۰۱۶ هالند
زمزمۀ عشق
خانم لیلما عظیمی
ما پیر میشویم وزمینگیرمیشویم
یا که اسیر پنجۀ تقدیر میشویم
گاهی صدای زمزمۀ عشق سرکشیم
باری فغان و نالۀ شبگیر میشویم
گاهی اگر نرسد کس به داد ما
همچو کلام حق دم شمشیرمیشویم
مارا خوش است صحبت و دیدار روی یار
بی او غروب جمعه چه دلگیر میشویم
تا ما نمرده ایم به امید زنده ایم
فریاد و اشک و سینه وزنجیرمیشویم
موی سپید، راه عدم میکند عیان
ما در بیان فاجعه تفسیرمیشویم
عمردگر زموی سپیدم گمان مبر
گاه هم جوان زحادثه ی پیر میشویم
از چرخ انتظار درنگی نمیشود
در انتظارآمدنت پیر میشویم
لیلی حبیب
فبروری سال ۲۰۱۴
واشنگتن دی سی – ایالات متحدۀ امریکا
درود به خواهر عزیز . گرامی خانم لیلما عظیمی و تشکر از سروه عالی تان . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر