فانوسِ خیال
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲هالند
فانوسِ خیال
حسن شاه ” فروغ “
۲۰ / ۱۲ / ۲۰۱۲
لندن
***
شوقِ دیدار مرا بر درِ میخانه کشید
یار تصویرِ خودش بَر دلِ دیوانه کشید
بخت و تقدیر ازآن روزِ ازل بَر لب من
نقشِ ازجام مَی و ساقی وپیمانه کشید
ساقی از لطف وکرم تا که بمن باده بداد
عشق فریاد زنان گفت که رِندانه کشید
ترکِ میخانه و مَی کارِ بَسا مشکل بود
کی توان پا زِ درِ خانه ای جانانه کشید
شمعِ افروخته اش منزل دل روشن کرد
بالِ پروانه ای دل را به درِ خانه کشید
سوختم بال وپرو خانه وکاشانه ای خود
عشق دستم بگرفت جانب ویرانه کشید
گریه و شورو فغان نزدِ بُتی سود نکرد
دَردِ جانسوز مرا بیسرو سامانه کشید
شعله از عشق به فانوسِ دلم آتش زد
تا که دیدم به کنارم همه پروانه کشید
هرغزل قصه ای از دردو غمِ هجرانست
سُخن ازمصحفِ رویِ گلِ دُردانه کشید
ازفروغ اش شده روشن دلِ دیوانهٔ من
نورِ خورشید سر ازبام و درِ لانه کشید
با تقدیم احترام فروغ از لندن
خیلی زیباست!
به به جناب فروغ عزیز چه زیبا و دلنشین سرودید، سعادتمند وکامگار باشید!
ازدوست عزیزوشاعرگرانقدرم آقای بشیرسپاسگذارم که باعث تشویق و
ترغیب بنده میشوند وهمیشه بامحبت مرا دلنوازی میکنند
شهلا جان دوست داشتنی ازشما هم یک جهان
تشکرخداوند زنده وسلامت وسرحال بوده قلم تان
همیشه سبزباشد