چپن نامه
تاریخ نشر جمعه ۲۸ دسامبر ۲۰۱۲هالند
صادق پیکار عصیانگر
چپن نامه
طنز منظوم
صادق پیکار عصیانگر
****
من به قربان سرت ای چپنم
قد و اندام تو زیبد به تنم
بی تو من خواب ندارم شب و روز
گر نباشی خنک آید به تنم
چپنا گر می جانی چپنا
لایق پیر و جوانی چپنا
چپنا هر که ترا به تن کند
هوس سلطنت وطن کند
گاه ملی شود و غیرت مند
گاه مجبور که کارزن کند (شوی کند)
چپنا فخر ز مانی چپنا
چپنا لباس خانی چپنا
چپنا قدر تو بسیار بود
قد زیبای تو خط دار بود
سبز و سرخ است سرا پای تو
زندگی بی تو چه دشوار بود
چپنا بسکه درازی چپنا
هم لحاف و جای نمازی چپنا
چپنا عمر فدای تو کنم
روز و شب دعا برای تو کنم
نروم هیچ به خارج بی تو
هر چه خواهی به رضای تو کنم
چپنا چه مهربانی چپنا
چپنا چه نرم جانی چپنا
صد دریشی به فدای تو کنم
وقت خود صرف صفای تو کنم
یک دو تن پودر رختشویی را
همه وقت خرج جلای تو کنم
چپنا پاک و صفایی چپنا
بی اطو زینت جانی چپنا
چپنا عشق منی جان منی
شاهد وفا و ایمان منی
چپنا مهر تو بر دل دارم
چپنا تو عهد و پیمان منی
چپنا به جسم جانی چپنا
چپنا کمی کلانی چپنا
چپنا عشق تو بر سر دارم
چپنا جان تو در بر دارم
آستین های ترا صدقه شوم
هر دو را به تن برابر دارم
چپنا تو زیب جانی چپنا
چپنا راحت جانی چپنا
گاه امریکه روی گه جاپان
گاه پاریس روی گه آلمان
گاه در کار سیاسی باشی
گاه مهمان شوی در تهران
شب وروز دوان دوانی چپنا
چپنا تخت روانی چپنا
چپنابخت تو بیدار بود
قدمت به دوش سر کار بود
تا که باشی به تن و شانۀ من
همگی ترا خریدار بود
چپنا چه خوش لباسی چپنا
به تنم چه خوشنمایی چپنا
چپنا شهرۀ عالم شده ای
در جهان فخر به آدم شده ای
می برندت همگی دوش به دوش
فیشن خوشی و ماتم شده ای
چپنا زدل خریدار تو ام
چپنا ز جان گرفتار تو ام
صادق پیکار عصیانگر
دیدگاه بگذارید