در کوچههای شام و شب آشتی
تاریخ نشر پنجشنبه اول میزان ۱۳۹۵ – ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
غزل نو
در کوچههای شام و شب آشتی
محترم استاد باور بامیک
سینهها آیینه گردد از بهار آشتی
بغض می میرد به دل، در رهگذار آشتی
با تفاوت ها اگر هم گون شوی زیبنده است
با دگراندیشی گر باشی خمار آشتی
پای استدلال باید لال گشت و چپ نشست
پای میز گفت و گوی نغز و حار آشتی
میشود در باهمی و صلح کشور، گلستان
میشود هر جا پر از نقش و نگار آشتی
اکثریت، قصهی مفت است در فرهنگ روز
کم بود اما کم ارزش مدار آشتی
خانهی ما مشترک، فرهنگ و ارزشهای ما
از اصالت دم نزن در اعتبار آشتی
شهروندی شد ملاک حق مداری همه
رشتهی انسانیت باشد مدار آشتی
ازبک و هزاره و پشتون و تاجیک و تتار
لطفها دارند با هم در کنار آشتی
خوب بودنها نباشد در تبار و خون ما
هر که با ارزش بود، آید به کار آشتی
هندو و گبر و مسلمان و یهود و بت پرست
در مسیر حق شدند آیینه دار آشتی
نیست راه زندهگی جنگ و تعصب، اختناق
نیست تا مقصد رسیدن، انتحار آشتی
هست زیبایی، شگوفایی به یکجا زیستن
خرمیها سرزند از شاخ سار آشتی
بارور میگردد از صلح و صفا و با همی
تک درخت آرزوهای بهار آشتی
گلکند امیدهای مردم دنیا همیش
تا جهان باشد بهشت مستعار آشتی
زندهگی زیباست در امنیت خاطر اگر
جاودان ماند زمان در انحصار آشتی
« ب.ب»
درود به استاد عزیز آقای عنایت الله باور بامیک. تشکر از سروده مملو از احساس تان ، عالیست . اما آشتی با جنایتکاران و تفنگسالار ها وگلبیدین حکمتیار راکت انداز و طالب ها ی وحشی برادران کرزی خایین و غنی فاسد درست نیست. به امید صلح و امنیت وآرامی مردم افغانستان و جهان بدون هر نوع تعصب ، تفرقه و خونریزی. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
سپاس از الطاف و حسن نیت همیشهگی تان جناب بشیر. بزرگواری می کنید.